﴿شھیداحمدمحمدمشلب﴾
⚫ ۱۴ تیر سالروز ربوده شدن فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)، #حاج_احمد_متوسلیان
🌹 خاکریز خاطرات (تو رو خدا منو ببخش!) سرما پسرک را کلافه کرده بود. سر جايش در جا می‌زد. ته تفنگ می‌خورد زمين و قرچ قرچ صدا می‌داد. ماشين تويوتا جلوتر ايستاد. احمد☆ پياده شد. ـ تو مثلاَ نگهبانی اين جا؟ اين چه وضعشه؟ يکی بايد مراقب خودت باشه. می‌دونی اين جاده چقدر خطرناکه؟ دست‌هايش را توی هوا تکان می‌داد. مثل طلب‌کارها حرف می‌زد و می‌آمد جلو. ـ ببينم تفنگتو! تفنگ را از دست پسر بيرون کشيد. ـ چرا تميزش نکرده‌ای؟ اين تفنگه يا لوله بخاری!؟ پسر تفنگ را پس گرفت و مثل بچه‌ها زد زير گريه. ـ تو چه‌طور جرئت می‌کنی به من امرونهی کنی؟ می‌دونی من کی‌ام؟ من نيروی برادر احمدم. اگه بفهمه حسابتو می‌رسه! بعد هم رويش را برگرداند و گفت: «اصلاً اگه خودت بودی می‌تونستی توی اين سرما نگهبانی بدی؟» احمد شانه‌هایش را گرفت و محکم بغلش کرد. بی صدا اشک می‌ريخت و می‌گفت: 《تو رو خدا منو ببخش!》 پسر تقلا می‌کرد شانه‌هایش را از دست‌های او بيرون بکشد. دستش خورد به کلاه پشمی احمد. کلاه افتاد. شناختش. سرش را گذاشت روی شانه‌اش و سير گريه کرد. ☆ حاج احمد متوسليان یزدی (●ولادت: ۱۵ فروردین ۱۳۳۲، تهران ♢ ○ربوده شدن: ۱۴ تیر ۱۳۶۱، لبنان) 🌴🌾🌷🌾🌴 🌸یاد و نام سردار بی‌نشان "حاج احمد متوسليان" گرامی‌باد🌸 🌹یاد باد آن روزگاران یاد باد...🌹