حمید گفت:
راستی یک چیزهایی آمده، خانم ها زیر چادرشان سر می کنند جلوش بسته است و تا روی بازوها را میگیرد...
فاطمه گفت: مقنعه را میگویی؟!
حمید دست هایش را که با حرارت در فضا
حرکت می کردند، انداخت پایین و آمد کنار او نشست.
گفت: نمیدانم اسمش چیست، ولی چیز خوبی است؛ چون بچه بغل میگیری راحت تری..
از آن موقع با چادر، مقنعه پوشیدم و هیچ وقت در نیاوردم. برایم جالب بود و لذت بخش که او به ریزترین کارهای من دقت می کند؛
به لباس پوشیدنم، غذا خوردنم، کتاب خواندنم...!
به روایت همسر شهید حمید باکری🕊🌹
#حجاب
🕊داداـش ابࢪاهــیـــمــــ💔
🕊داداــش ســـــــــجــــاد💔
@dadashebrahim2
---»»♡🌷♡««---