به مناسبت ولاددت امام محمد باقر علیه السلام، بخش هایی از پیام حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی، به کنگره ملی امام محمد باقر(ع) که در سال 1389 برگزار گردید، را از نظر می گذرانیم؛ آیت الله العظمی جوادی آملی در این پیام اظهار داشتند: «آنچه در این پیام مطرح می‌شود رقائقی از حقایق وصف‌ناپذیر آن حضرت است که در کسوت چند نکته بر پیکر رسای این کنگره پوشانده می‌شود که بَطائنها مِن اسْتَبْرَق فکیف بظهائِرها! با اعتراف به اینکه اغْترافِ غرفه‌ای از بحر زخّار باقر علوم انبیا(ع) برای مُقْتَرِفانِ جهل علمی و جهالت عملی چونان راقم سطور، اگر متعذّر نباشد حتماً متعسّر خواهد بود؛ لیکن صاحبان عطایا مطایائی نیز به پذیرندگان هدایای ملکوتی خویش عطا می‌کنند که توان تحمّل آن را میسور می‌کند و آنچه در زیارت «جامعه کبیر» آمده است که «مُحْتَمِلٌ لِعِلْمِکُم»[1] نوید احتمال حدیثِ صعب بلکه مستصعبِ اهل بیت وحی را به همراه دارد که امید است این همایش عظیمُ المنزله از آن کوثر، حظّ وافر ببرد تا جامعه را از تکاثرگرایی برهاند! این توقّع با توجه به مرز و بومِ ولایتمدار طبرستان، رجایِ واثق و صادق است نه اُمْنیّة آفِلِ فائل. به هر تقدیر به نکاتِ مُصْطاد از غُرَر و دُرَرِ امام باقر(ع) می‌پردازیم. یکم: عنصر محوری ولایت از منظر حضرت امام باقر(ع)، عَرْضِ هویّت خود بر قرآن حکیم است، زیرا آن محقّق علوم انبیا به جابربن‌یزید جُعفی چنین فرمود: «واعلَم بأنّک لا تکون لنا ولیّاً... ولکن اِعْرضْ نفسک علی کتاب الله فان کنتَ سالکاً سبیلَه زاهداً فی تزهیده راغباً فی تَرْغیبه خائفاً مِن تخویفه فأثبتُ و أبْشِر».[2] از این بیان نورانی بر می‌آید که بهترین راه برای معرفت نفس که دقیق‌ترین معرفت پروردگار است، توزینِ هویتِ انسانی خویش بر میزان اکبر یعنی قرآن کریم است، چنانکه لازم‌ترین روش برای تشخیصِ صحّت و سُقمِ حدیث، عَرض آن بر قرآن مجید است تا مخالف آن طرد شود و غیر مخالف پذیرفته گردد. از این ضابطِ فاخر برمی‌آید که تنها محورِ تحقیق در جهاد اکبر که قلمرو آن فقه اکبر است و در جهاد اصغر که حوزة آن فقه اصغر است، ولایت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است که با ثَقَل اکبر یعنی قرآن کریم سنجیده شود تا نه با آن مخالف باشد و نه مختلف، چون وحی الهی از هر نقص، مُنزّه و از هر عیب، مُبرّاست. بنابراین همان ‌طوری که بر مُحدِّث و فقیه لازم است در محضر قرآن مجید باشند، بر ولیّ و حکیم نیز واجب است که از ترازویِ قسطِ خدا آگاه باشند تا شناسنامه قرآنی پیدا کنند و فرزند صالح این کتاب باشند تا بتوانند در مطافِ ولایتِ معصومان(ع) طواف کنند و از زمزم آنان بنوشند و خَلْف مقام آنها اطاعت نمایند. خلاصه آنکه کلام نورانی امام پنجم(ع): «لا غِنیٰ کغِنی النفس... و لا معرفة کمعرفتک بنفسک»[3] باید در پرتو عَرض بر قرآن تفسیر ‌شود. دنیا راه است و آخرت مقصد دوم: مَظهر اسمِ باقیِ خداشدن و صِبغة وجه‌اللّهی یافتن و از آفتِ زوال و اُفْت فنا مصون ماندن، کمال مرغوب است نه نقص مهروب؛ لیکن عمده، تحقیقِ حقیقت بقا و بی‌حقیقت بودن بقا در دنیاست. آنچه از منظر حضرت امام باقر(ع) استنباط می‌شود این است که نباید بین دارالغرور و دارالقرار اشتباه کرد، زیرا دنیا راه است و آخرت، مقصد و شهودِ جمال و جلالِ خدا مقصود. کسی که فقط به راه دلبسته باشد حتماً هدف آفرینش را فراموش کرده است و چون معاد، همان عود به حضور مبدأ و رجوع به ساحت اوست، نسیان معاد، فراموشی مبدأ را به همراه دارد؛ شاید به همین جهت است که امام پنجم(ع) فرمود: «... لا مَعْصِیةَ کحُبِّ البقاء».[4] آنچه از قرآن کریم برمی‌آید تأیید کلام نورانی پنجمین امام معصوم(ع) ماست: ﴿یَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ﴾؛[5] ﴿مَا أَظُنُّ أَن تَبِیدَ هذِهِ أَبَداً﴾؛[6] ﴿لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ﴾.[7] سوم: هماهنگی قرآن و عترت، همان پیوند ناگسستنیِ وجود علمی و عینی اسمای حسنای خداست. آنچه در آغاز آفرینش رخ داد نموداری از این پیوند عریق است یعنی نه اسمای پروردگار بدون آدم که متعلِّم راستین آنها و نمونه بارز مظهریّت آنهاست اثربخش است و نه انسان کاملی چونان آدم بدون فراگیری عینی آنها صاحب کرسیِ خلافت الهی و مَسجودٌ‌ له فرشتگان می‌شد. آنچه در عصر حضرت ختمی‌نبوّت(ص) پدید آمد نمونة کامل این ربط وثیق است یعنی نه قرآن بدون ولایت معصومان(ع) مصداق عینیِ ﴿یَهْدِی لِلَّتی هِیَ أَقْوَمُ﴾[8] است و نه اهل بیت عصمت و طهارت(ع) بدون قرآن، سببِ کمال دین و تمام نعمت و رضایتمندی خدا نسبت به اسلام خواهند بود. آنچه در قرآن با وجود علمی، محقّق است، در خاندان نبوّت و امامت با وجود عینی متحقّق است، چنانچه حضرت امام باقر(ع) به فقیه اهل بصره، قتاده فرزند دعامه فرمود: «إنّما یَعْرِفُ القرآنَ مَنْ خوطَبَ به».[9] اهتمام آن حضرت(ع) به انسجام متینِ قرآن و عترت را می‌توان در رهنمود آن امام معصوم(ع) به تنها راه نجات