حلالمان کن حلال سید! بریدی از خاک و‌ پر کشیدی رسید وقت وصال سید! ولی من خسته در فراقت نه مانده صبرم نه حال سید! تو مثل چشمه همیشه روشن، تو پاک مانند آب باران نه تلخ گفتی نه تار دیدی، زلال بودی زلال سید! رها نمودی بگومگو را ستیزه با قوم تندخو را نبودی از جنس ژاژخایان نبودی اهل جدال سید! فقط نه از بد دلان که حتی از عاشقان ناسزا شنیدی تو اهل عفوی, بزرگواری, حلالمان کن حلال سید! بخوان جهان را به سوی قرآن اگر چه ساده اگرچه الکن بگو دوباره اذان عزت بلند مثل بلال سید! شمال شرقی، جنوب غربی، جنوب شرقی، شمال غربی به شرق رفتی به غرب رفتی، جنوب را تا شمال سید! پر از غروریم و غرق عزت که رای ما شد نگاه پاکت تو نیز در جمع اهل جنت، به دوستانت ببال سید! در آرزو در نیاز هستی، دو چشم بستم تو باز هستی! نشسته ای روبروی روحم نمی روی از خیال سید! الف.س@daftareghazal