! عهد بستم صبح صادق با دل دریا شناس تا نپرسم راز گل را هیچگاه از ناشناس عرصه ناهموار و ناپیدا و شب هم قیرگون راه را باید بپرسم از یکی صحرا شناس قمه–آقا گفت- ممنوع است. فهمش مشکل است؟ نه! نمی فهمند حق را قوم مولا ناشناس مرجع تقلید ما شمر ابن شارون نیست که سر به هر تیغی نبازد مسلم فتوا شناس واحسینا! واحسینا! واحسینا! واحسین! تو! شدی دانای اکبر، من! شدم لیلا شناس! روضه عوعو زار خواهد شد در این سر در خُمی می شود وقتی شغال شهر عاشورا شناس ما نمی خواهیم سگ باشیم در جلد بشر خوب می فهمد چه گفتم مرد «اوباما» شناس گرگ و سگ بسیار دارد قرن «اوباما» و «بوش» دوست، آدم خواست! آدم! آدم دنیا شناس عابسی عباس سیرت یا حکیمانی دلیر مثل مسلم شیر گیر و مثل حر زهرا شناس *** همدلان خسته از بدمستی همسنگران! ناصبوری نیست شان شاهد غوغا شناس در بیابان گر به شوق کربلا راهی شدید با مدارا بگذرید از خارهای پا شناس! بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در مورد بدعتها در عزادری حسینی اين عزادارى‏هائى كه انجام مى‏گيرد، اين گريه و زارى‏اى كه مى‏شود، اين تشريح حوادث عاشورا كه مى‏شود، اين‏ها چيزهاى لازمى است. يك عده از موضع روشن‏فكرى نيايند بگويند آقا، اين‏ها ديگر لازم نيست. نه، اين‏ها لازم است؛ اين‏ها تا آخر لازم است؛ همين كارهائى كه مردم مى‏كنند. البته يك شكل‏هاى بدى وجود دارد كه گفته‏ايم؛ مثل قمه‏ زدن كه گفتيم اين ممنوع است، نبايد اين كار انجام بگيرد؛ اين، مايه‏ى دراز شدن زبان دشمنان عليه دوستان اهل بيت است. اما همين عزادارى متعارفى كه مردم مى‏كنند؛ دسته‏جات سينه‏زنى راه مى‏اندازند، عَلَم بلند مى‏كنند، اظهار محبت مى‏كنند، شعار مى‏نويسند، مى‏خوانند، گريه مى‏كنند؛ اين‏ها ارتباط عاطفى را روز به روز بيشتر مى‏كند؛ اين‏ها خيلى چيزهاى خوبى است‏ (بيانات در ديدار با جمعى از طلاب و روحانيون‏ 22/ 09/ 1388). اگر براى ذكر مصيبت، كتاب «نَفَس المهمومِ» مرحوم «محدّث قمى» را باز كنيد و از رو بخوانيد، براى مستمع گريه‏آور است و همان عواطفِ جوشان را به وجود مى‏آورد. چه لزومى دارد كه ما به خيال خودمان، براى مجلس‏آرايى كارى كنيم كه اصل مجلس عزا از فلسفه‏ى واقعى‏اش دور بماند؟! من واقعاً مى‏ترسم از اينكه خداى ناكرده، در اين دوران كه دورانِ ظهور اسلام، بروز اسلام، تجلّى اسلام و تجلّى فكر اهل بيت عليهم الصّلاة و السّلام است، نتوانيم وظيفه‏مان را انجام دهيم. برخى كارهاست كه پرداختن به آن‏ها، مردم را به خدا و دين نزديك مى‏كند. يكى از آن كارها، همين عزاداريهاى سنّتى است كه باعث تقرّبِ بيشترِ مردم به دين مى‏شود. اينكه امام فرمودند «عزادارى سنّتى بكنيد» به خاطر همين تقريب است. در مجالس عزادارى نشستن، روضه خواندن، گريه كردن، به سر و سينه زدن و مواكب عزا و دسته‏هاى عزادارى به راه انداختن، از امورى است كه عواطف عمومى را نسبت به خاندان پيغمبر، پرجوش مى‏كند و بسيار خوب است. در مقابل، برخى كارها هم هست كه پرداختن به آن‏ها، كسانى را از دين برمى‏گرداند. بنده خيلى متأسفم كه بگويم در اين سه، چهار سال اخير، برخى كارها در ارتباط با مراسم عزادارى ماه محرّم ديده شده است كه دست‏هايى به غلط، آن را در جامعه‏ى ما ترويج كرده‏اند. كارهايى را باب مى‏كنند و رواج مى‏دهند كه هركس ناظرِ آن باشد، برايش سؤال به وجود مى‏آيد. به عنوان مثال، در قديم الأيام بين طبقه‏ى عوام‏النّاس معمول بود كه در روزهاى عزادارى، به بدن خودشان قفل مى‏زدند! البته، پس از مدتى، بزرگان و علما آن را منع كردند و اين رسمِ غلط برافتاد. اما باز مجدّداً شروع به ترويج اين رسم كرده‏اند و شنيدم كه بعضى افراد، در گوشه و كنار اين كشور، به بدن خودشان قفل مى‏زنند! اين چه كارِ غلطى است كه بعضى افراد انجام مى‏دهند!؟ قمه‏ زدن نيز همين‏طور است. قمه‏ زدن هم از كارهاى خلاف است. مى‏دانم عدّه‏اى خواهند گفت: «حق اين بود كه فلانى اسم قمه‏ را نمى‏آورد.» خواهند گفت: «شما به قمه‏ زدن چه كار داشتيد؟ عدّه‏اى مى‏زنند؛ بگذاريد بزنند!» نه؛ نمى‏شود در مقابل اين كارِ غلط سكوت كرد. اگر به گونه‏اى كه طىّ چهار، پنج سال اخيرِ بعد از جنگ، قمه‏ زدن را ترويج كردند و هنوز هم مى‏كنند، در زمان حيات مبارك امام رضوان اللّه عليه ترويج مى‏كردند، قطعاً ايشان در مقابل اين قضيه مى‏ايستادند. كارِ غلطى است كه عدّه‏اى قمه‏ به دست بگيرند و به سر خودشان بزنند و خون بريزند. اين كار را مى‏كنند كه چه بشود؟! كجاى اين حركت، عزادارى است؟! البته، دست بر سر زدن، به نوعى نشانه‏ى عزادارى است. شما بارها ديده‏ايد، كسانى كه مصيبتى برايشان پيش مى‏آيد، بر سر و سينه‏ى خود مى‏كوبند. اين نشانه‏ى عزادارىِ معمولى است. اما شما تا به حال كجا ديده‏ايد كه فردى به خاطر رويكرد مصيبتِ عزيزترين عزيزانش، با شمشير بر مغز خود بكوبد و از سرِ خود خون جارى كند؟! كجاى اين كار، عزادارى است؟! قمه‏ زدن، سنّتى جعلى است. از امور