در آن عهدی که مردم جای رب بت می پرستیدند در آن قومی که دختر داشتن را ننگ می دیدند در آن جوی که انسان ها به بند جهل و کین بودند برای شادی بت‌ها خلایق سفره می چیدند یکی آمد که بند جهل را بگشاید از دلها بگوید از ازل آنها فقط در شان توحیدند بگوید گر پسر نعمت بود، دختر بود رحمت که نعمت پرسشی دارد، ز رحمت خلق بخشیدند بگوید قل هو الله احد بی هیچ پروایی، خطاکارند، آنهایی که الا الله بگزیدند فقط للهِ رب العالمین باشد ستایش ها به آنهایی که از باغ تملق میوه می چیدند ریا را از پرستش گیرد او از باب ایاکَ از آنهایی که دلبرها برای خویش جوییدند به کل ثروت اندوزان، بخواند ویل را هر دم به مختالان عتاب آرد ؛چرا بر خویش بالیدند؟ و با هل یستوی گوید؛ مساوی نیست دانا با کسانی که برای کسب دانایی نکوشیدند به یمن بعثت آن رحمتٌ للعالمین باشد اگر ای عسکری دلها رهی بر عشق پوییدند پانزدهم اردیبهشت نود و پنج آخرین بازنگری۱۹ بهمن ۱۴۰۲