از مدینه تا کربلا قسمت هشتم می رود از مدینه ابن علی قصد رفتن به مکه او‌ دارد تا شود ثبت در دل تاریخ یک وصیت ز خویش بگذارد بر برادر کلام او این است باسم رحمن به نام رب رحیم من شهادت دهم خدا که یکی است نیست جز او به ملک هست سهیم من شهادت دهم که احمد هست بی گمان عبد و هم رسول خدا برمحمد وَ آل او صلوات که رسانده است دین حق بر ما من گواهم به جنت و دوزخ حق بود هر چه وعده داده خدا می شود خلق زنده در محشر خواهد آمد معاد و روز جزا نروم من ز روی خودخواهی تا کنم عیش یا که ظلم و فساد نهیِ از منکر ،امرِ بر معروف هست من را دلیل و قصدو مراد امر اصلاح امت جدم امر احیای سنت نابش سنت زاده ی ابیطالب با تمام رسوم و آدابش گر پذیرند دعوتم را خلق پیروی کرده اند از یزدان نپذیرند صبر پیشه کنم می شوم بر مسیر خویش روان می کنم من تحمل این دوران تا کند حکم بین ما یزدان بی گمان اوست بهترین داور بهترین حاکم زمین و زمان حتما از سوی رب بی همتاست هر چه خوبی ز ما شود مشهود تکیه و باز گشت ما به خداست ای برادر وصیتم این بود ۵ اردیبهشت ۹۷ آخرین بازنگری ۲۶ خرداد ۱۴۰۳