. یاد ایام صفا در شهر پیغمبر به خیر یاد بزم ساقی و پیمانه و ساغر به خیر تا حرم هر روز بودی با ملائک هم قدم یاد صحن و یاد روضه مرقد و منبر به خیر یاد عزم توبه در پای ستون توبه تا چون لبابه گرددت مهر خدا یاور به خیر یاد محرس شاهد جاوید بر این امر که نیست بر احمد به جز حیدر حراست گر به خیر ناله ها سر می دهم از دوریت حنانه وار ختم گردد کار تا گیری مرا در بر به خیر یاد دیدار وفودت یا سریر اعتکاف هم مقام جبرئیل و خانه ی حیدر به خیر یاد محراب رسول و یاد محراب بتول یاد باب خانه ی صدیقه ی اطهر به خیر گر چه خصمت منع کردم از صفای بیشتر یاد وقتی می شدم پروانه ی کوثر به خیر یاد وقتی می نشستم زیر تیغ آفتاب تا بقیع و غربتش گردد مرا باور به خیر گرم بود و عشق من بر گنجهایش آتشین یاد وقتی می شدم دیوانه و مضطر به خیر یاد لعنت بر سقیفه دیدمش چون بر قرار با وجود هادمان مرقد جعفر به خیر یاد مسجدهای سبعه ،ذو الحلیفه یا قبا مسجد ذو القبلتین و مسجد صفدر به خیر یاد آن مسجد که شد بر خشت تقوا استوار تا شود کار منافق باطل و ابتر به خیر یاد آن مسجد که یادآور ز بهل احمد است یاد فائق گشتن آن خمسه ی انور به خیر آنچه ثابت کرد حیدر نفس پاک احمد است یاد آن ابنا و آن داماد و آن دختر به خیر یاد حمزه آن شهید دفن در پای احد هر شهید و عاشق و دلداده ی دیگر به خیر عسکری در شهر پیغمبر چه بزمی داشتی بگذرد کاش از دعای شافعت محشر به خیر ۱۷ تیر۹۹