3⃣اقتصادِ لیبرال با فرهنگِ لیبرال و با سیاستِ لیبرال هماهنگ است و این‌ها با لایه‌های عمیق‌ترِ اندیشه‌های فلسفی و با لایه‌های عمیق‌تر ایدئولوژیکی یک مجموعه هستند؛ این مجموعه را به‌تمامه باید بپذیریم و سعی کنیم که خودمان را با همهٔ لایه‌های آن وفق دهیم. من گاهی از این نظریه به «مدرنیزاسیون» و اصلاح تمام ابعاد حیات اجتماعی ازجمله قرائت دینی جامعه تعبیر می‌کنم؛ چون می‌گویند در چالش بین دین‌داری و دنیای مدرن ما باید قرائتِ دینی را در همهٔ عرصه‌ها با دنیای مدرن وفق دهیم. که در دوره‌ای سعی کردند این ادعا را در مقیاس منطق هم تئوریزه‌ کنند. ⁉️ مثلاً نظریهٔ قبض و بسط می‌خواست پذیرش تمدّن غرب را در مقیاس منطق تئوریزه کند؛ این نظریه می‌گفت منطقاً معرفتی صحیح است که در دادوستدِ با علوم مدرن باشد؛ حَتّی می‌گفت معرفت دینی هم باید از علوم مدرن تبعیت کند. به عبارت دیگر، در تعاملِ درونیِ منظومهٔ معرفت، باید متغیر اصلیْ معرفت‌های تجربی و علمی و عقلانی باشد و معرفت دینی تابع باشد.⁉️