. رقابت نفس‌گیر کشورهای عربی؛ بخش نخست این روزها منطقه آسیای غربی و شمال افریقا جولانگاه رقابت‌های منطقه‌ای است. اگر تا همین سه دهه پیش قدرت‌های فرامنطقه‌ای اینجا به ایفای نقش می‌پرداختند، اما با تغییر راهبردها از طرف امریکا در سال 2012 در دوره اوباما، این فرصت برای بازیگری طرف‌های منطقه‌ای به وجود آمد تا زیر سایه واشنگتن و با هدایت لندن سعی کنند بحران‌های منطقه‌ای را مدیریت کنند. به این رفتار، واگذاری پرونده توسط امریکا گفته می‌شد که باعث جابجایی مداوم این پرونده‌ها میان پایتخت‌های عربی گردید. به‌عنوان مثال در بحران سوریه اول این پرونده دست قطری‌ها بود، سپس به دست سعودی‌ها افتاد و در نهایت نیز چون قدرت جمع کردن ماجرا را نداشتند، امریکایی‌ها خود ورود مستقیم کردند. در یمن نیز سعودی‌ها و اماراتی‌ها به نمایندگی از طرف دولت امریکا به این کشور حمله کردند و همانگونه که شاهد بودیم در این حوزه نیز آنها توفیقی جز ویرانی یک کشور و کشته و زخمی شدن ده‌ها هزار نفر به دست نیاوردند. با این حال امریکایی‌ها از وحشت هدف قرار گرفتن ناوهای جنگی‌شان توسط یمنی‌ها هیچ‌وقت مانند سوریه ورود نکردند. در لبنان همواره پرونده این کشور به دست سعودی‌ها بود، ولی سفیر آل‌سعود در بیروت چنان رفتارهای احمقانه‌ای کرد (کوچک‌ترین آن طرح حمله به سفارت ایران بود که با پاسخ شدید و غلیظ ایران در کمتر از 48 مواجه شد) که سعودی‌ها به این نتیجه رسیدند اگر بخواهند بیشتر دخالت کنند، بیشتر ضرر خواهند کرد. اینجا هم باز خود امریکایی‌ها وارد شده و سعی کردند تا علیه مقاومت اقداماتی کنند که خروجی آن را این روزها در خیابان‌های بیروت به صورت عینی مشاهده می‌کنید. دعوا بر سر قدرت‌گیری و نمایندگی از طرف امریکا در منطقه باعث شد تا دعوای علنی میان کشورهای عرب منطقه در بگیرد. در حالی که به قول جان کری آنها هیچ عرضه‌ای برای مدیریت کوچک‌ترین پرونده‌ها را هم نداشتند، اما دعوای پشت پرده در واشنگتن باعث شد تا با روی کار آمدن ترامپ کفه ترازو به نفع بن سلمان و بن زاید پایین برود و آنها خیلی زود به فکر از میدان به‌در کردن قطری‌ها برآمدند. ریشه‌یابی اختلافات میان کشورها البته مربوط به این سال‌ها نیست، اما رویدادهای منطقه‌ای محملی برای برجسته کردن آنها شد. در ابوظبی و ریاض و حتی دوحه و سایر پایتخت‌های عربی یک نکته برای همه ثابت شده است، امریکا دیگر کشوری نخواهد بود که بشود به آن اعتماد کرد. این باور باعث بروز تغییرات جوهری و شگرفی در راهبردهای همه این کشورها شده که هنوز به صورت نهایی اعلان نشده است. این تغییر رویکردها پس از انتخابات ماه نوامبر در امریکا (اگر این انتخابات به هر دلیلی از جمله کروناویروس به عقب نیفتد) به صورت آشکاری خود را نشان خواهد داد و نفس‌ها تا آن روز در سینه‌ها حبس خواهد بود. در حالی که پیش از انقلاب اسلامی، ایران از طرف امریکا به‌عنوان ژاندارم منطقه انتخاب و وظیفه آرام کردن کشورهای عرب منطقه را بر عهده داشت، آنها هیچ‌یک نتوانسته‌اند در سایه حضور امریکا و برخی از کشورهای اروپایی، حتی به هم اعتماد داشته باشند (سرنوشت شورای همکاری خلیج‌فارس را با دقت نگاه کنید) و حالا می‌خواهند با قدرت‌نمایی همدیگر را از صحنه سیاسی و نظامی منطقه خارج کنند. همانگونه که گفتم، این رویکرد از زمان اعلام محاصره کشور قطر، شروع شده است. بر این باور هستم که بی‌اعتمادی به امریکا باعث شده تا ما شاهد شکل‌گیری ائتلاف‌های جدیدی در سطح کشورهای عربی باشیم که هیچکدام به تنهایی نمی‌توانند قدرت اثرگذاری باشند. این ائتلاف‌ها چگونه هستند و چه نتایجی در پی خواهد داشت. در پست بعد در یک سلسله توئیت تلاش کرده‌ام تا به بخشی از این ائتلاف‌سازی‌ها، رقابت‌ها و درگیری‌ها اشاره کنم. برای باز کردن ابعاد پیچیده و مختلف این پرونده باید صبر کرد و منطقه آینده ماند، جایی که اتفاقات بسیاری روی خواهد داد و عملا شاهد تغییر جایگاه‌ها خواهیم بود. اخبار سوریه ___ ! وارد شوید! @daneshvadanestan