بسم الله الرحمن الرحیم
منبر بیست و دوم
آموزه ها و معارف تجربه قارون.
چنانچه در گفتار قبل اشاره شد، تجربه دینی قارون که در سوره قصص قرآن کریم آمده است، آموزه ها و معارف مهم و بلندی دارد که در عرف عام تنها به گنج قارون تقلیل یافته است و زوایای مهم دیگر این تجربه دینی کمتر مورد تامل و تدقیق قرار گرفته است.برای بهرهگیری از معارف و آموزه های آن لازم است، ارکان (ابعاد) و مولفه های این تجربه دینی مشخص شود تا آموزه ها و معارف آن روشنتر گردد.
ابعاد یا ارکان تجربه قارون به هفت بخش زیر تفکیک می شود:
۱.آغازین رکن این تجربه وضعیت گذشته قارون است که در آیه قرآنی او از قوم موسی شمرده شده است؛
۲ رکن دوم این تجربه ثروت زیادی است که به قارون رسیده است، ثروتی که غیر قابل وصف است؛
۳.خیرخواهی ناصحان، رکن دیگر این تجربه دینی است. مفاد اندرز انان به قارون عبارتند از : الف) ثروتت موجب بد مستی ات نشود؛ ب) آخرت جو باش؛ ج)دنیایت را خوب بشناس! ؛ د) نیکی کن، همانگونه که خدا به تو نیکی کرده است؛ ه) مسیر فساد را طلب نکن. چنین موعظه هایی نشان می دهد که او پس از دستیابی به ثروت زیاد، خلاف نصایح مزبور رفتار می کرد به عبارت دیگر دستیابی به ثروت، با ترک این اندرزها محقق شده است!
۴.رکن یا محور مهم دیگر این تجربه دینی، نگاه دو گانه مردم نسبت به ثروت قارون و به تبع به منزلت اجتماعی اوست؛ ذیل این محور دو گروه قرار گرفتند: الف) کسانی که اصطلاحا دنیا طلبند! در نگاه انان، قارون فردی برخوردار و بزرگ شمرده می شود و آرزو می کنند که زندگی آنان مشابه زندگی قارون شود؛ ب) دانایان(حکما) از مردم که، پاداشی را که خداوند برای اهل ایمان ونیکوکاران در نظر گرفته را بسیار بهتر و ارزشمندتر می دانند. چنانچه قرآن اشاره دارد تعداد افراد این گروه از مردم اندک است؛ زیرا تنها صبرکنندگان چنین درک و تلقی ای دارند؛
۵.نگاه استقلالی قارون نسبت به ثروت خویش. یکی از اصلی ترین معارف نهفته در تجربه دینی مزبور، خود خداپنداری قارون درباره ثروتش می باشد، به عبارت دیگر وجه ناپسند ثروت نه خود ثروت؛ بلکه نگاه استقلالی قارون به ثروت است، با اینکه در آیه ۷۸ قارون، اذعان دارد به « آنچه به من داده شد»؛ اما با فراموش کردن این اعطا، دستیابی به ثروت را محصول و محصور دانش خود به حساب آورده و ثروت را با بخل و عدم پرداخت حقوق مردم و فخر فروشی به آنان نیز همراه کرده است. خداوند برای تنبه و اصلاح نگاه استقلالی او به ثروت، سنت های عام جاری الهی در حاکمیت هستی را یاد آور می شود و از بین رفتن دارایی های سایر سرکشان در امت های پیشین را مثال می اورد! البته این تذکار مایه عبرت او نمی شود، تا اینکه خود مایه عبرت شد و خود و ثروتش در زمین فرو رفت و هیچ گروهی نداشت که او را در برابر قهر خدا یاری کند و خود نیز نتوانست از خویش دفاع کند!
۶.حادثه فرورفتن قارون و ثروتش. این بعد از تجربه دینی به خلاف سایر ابعاد، درسی برای معاصرین و آیندگان قارون است، بدین گونه که منجر به تغییر دیدگاه مردمی شد که تمنای زندگی قارون را داشتند؛(در بند دوم به این گروه اشاره شد) زیرا آنان پس از مشاهده به زمین فرو رفتن قارون و ثروتش گفتند وای! چه خوب شد، ما جای قارون نبودیم! و تصدیق کردند به اینکه خداوند مالک هستی است و او هر که را بخواهد رزقش را وسعت می بخشد یا تنگ می گرداند!. به عبارت دیگر به حضور خداوند و اثرگذاری او در هستی ایمان آوردند!
۷.آخرین بعد بسیار مهم این تجربه دینی، اذعان(گروه دوم) به این است که رستگاری خارج از دسترس کافران است.
التماس دعاء
حجت الاسلام دکتر علیرضا قبادی
#بهامید_پیروزی_ملت_ایران
#طوفان_الأقصی
#لبیک_یا_امام_خامنهای
_
#دانایی_مقدمه_توانایی! وارد شوید!
@daneshvadanestan