در بازار دنیا، خیلی ها را دیدم که زنده بودند ولی بخاطر ترس از مرگ، زندگی را فراموش کرده بودند . و بعضی ها را هم دیدم که با شوق مرگ، حقیقتا زندگی میکردند . دیدم ویروس کرونا خیلی سر و صدا راه انداخته است و بهتر بگویم دنیا را برای خودش آشفته بازاری کرده است .. هرچند وقت یک بار، موج برمی دارد و اسم عوض میکند ... خاطرم نیست موج چندم بود و اسم کرونا چی شده بود که ناگهان دیدم میزبانش شده ام 😊 با آن همه مراعات و خانه نشینی ، وقتی دیدم کرونا هوای مرا کرده بود، فهمیدم باهام کاری دارد. گفتم : من از چشم تو ای ساقی خراب افتاده ام لیکن بلایی کز حبیب آید هزارش مرحبا گفتیم ...😍