📖 با آئین بیشتر آشنا شویم : بخش دوم ⚡️ آئین یارسان و ایران باستان در آئین یارسان یا به بسیاری از آثار ایران باستان برمیخوریم ، آنقدر که میتوان این گمانه را زد که آئین مزبور یا پیش از اسلام پیدا شده و مفاهیم ایرانی آن عصر را بازتاب میدهد ، یا اگر پس از اسلام پیدا شده ، پیوندی محسوس با آن دوران داشته و دارد . یکی از بزرگان یارسان با نام "بهلول ماهی" از « زنده کردن آئین ایران » سخن میگوید و معتقد است که برای آن باید دیوانه شد و تمامی شهرهای ایران را گشت : « بهلول فرماید : بنا بگفته ی یاران ، بنا بگفته ی یاران ما باید دیوانه باشیم ، بنا بگفته ی یاران اینک یک یک شهرها را میگردیم تا زنده کنیم آئین ایران را .» { ۱ } در یکی از متون دینی یارسان با نام "بارگه بارگه" این آئین به زردشت نسبت داده شده است : « ای ... بفرمان خداوندگارم زردشت پیدا شد و "آوستا" [ با همین ثبت ] را برای همه ی مردم آورد و ... و شب و روز برای گسترش [ آئین ] یارسان میکوشید .» { ۲ } در این متن همچنبن ، زردشت پیامبر خدا خوانده ، و ستوده شده است . در کتاب مزبور ، به هنگام بیان چگونگی خلقت ، از تقابل نور و دیو [ اهریمن ] سخن گفته شده ، که البته پیروزی با قوای نور است { ۳ } . تأثیر دیدگاه زردشتی در این اندیشه کاملا پیداست . در یک طرح از جهانشناسی اهل حق (در منظومه ی "حق الحقایق" ) ، اینطور بیان شده که خداوند ماه را از پیشانی گاو آفرید و جایگاه ماه هم پیشانی گاو است . همچنین ، خورشید از پیشانی شیر خلق شد ، و جایگاه خورشید بر پشت شیر است ( یادآور نماد همیشگی ایران : شیر و خورشید ) . در کتاب مزبور چنین آمده است : « ز پس خالق از قدرت خویشتن / دو تصویر خلقت نمود از دو تن یکی صورت گاو و دیگر اسد / مجسم شدی هردو از دو جسد » و ادامه میدهد : « ز پیشانی گاو و شیر خدا / دو جام زرین شد ز آنها جدا یکی بود ماه و یکی بود شید / از آن گاو ، از این اسد شد پدید » و سپس چنین گوید : « مکان خور و مه به گردان سپهر / بود بر سر شیر و آن گاو مهر به پیشانی گاو مه کرده جای / یچرخند زانسان به امر خدای بود جای آن شیر پشت بقر / ابر پشت شیر است مأوای خور » { ۴ } ادامه ی این بحث را در گفتاری دیگر پی خواهیم گرفت . { ۱ } "دوره بهلول" ، ترجمه و گزارش صدیق صفی زاده (بوره که ئی) ، تهران ، طهوری ، ۱۳۶۳ ، صص ۳۶ تا ۳۸ . { ۲ } "نامه سرانجام ، یا کلام خزانه" ، ترجمه و گزارش صدیق صفی زاده (بوره که ئی) ، تهران ، هیرمند ، ۱۳۷۵ ، ص ۱۰۱ . { ۳ } همان کتاب ، صص۴ _۱۵۳ . جیحون آبادی ، حاج نعمت الله ، "حق الحقایق" ، به تصحیح محمد مکری ، تهران ، طهوری ، ۱۳۶۱ ، صص ۸ _۵۷ . ✍️ دکتر جلالی مقدم ✔️ https://eitaa.com/daraladyan