در محضر علما
روی تختش میشینم و با دست تکونش میدم. بازم بیدار نمیشه... مجبور میشم لحاف رو بکشم پایین...با دیدنش جا
جیران دختری که بعداز یه زندگی راحت تو امریکا به ایران میاد وعاشق یه پسرمذهبی به اسم محمدطاهامیشه وازش خاستگاری میکنه تا اینکه...... http://eitaa.com/joinchat/3102605334Cfac7bc2cf1 ♥️