🔹🔸🔹 🔰 سخن مفید ▫️ قسمت دوم 🔅 پیشنهادی که اینجا مطرح میشود این است که مسائل قطعی از مسائل ظنی و احکام قطعی از احکام ظنی جدا شوند، یعنی تمام احکامی که به حد قطع و یقین می رسند را یادداشت کرده و به آن ها عمل کنند و آن ها را تبلیغ کنند بعنوان احکام یقینی و بدون شک و شبهه؛ زیرا این سنخ احکام قابل عملند و می تواند برای دیگران در صورت حصول یقین مفید حجت باشد. 🔹 تعداد احکام قطعی مهم نیست هر چند اندک باشد؛ زیرا کل دین انسان آن چیزی است که به آن یقین کند و علم پیدا کند و همچنین موجب حصول علم نزد مردم شود، زیرا علم شنیدن از عالم است . رساله علمیه عبارت است از احکام شرعی که : ۱. سه مدرک مستقل تا راوی اول دارد. ۲. بر اساس هم زبانی با مخاطب و تتبع استعمالات (نه اصول ظنی) معنا شود که مفید علم است. ۳. تعارض با مانند خودش نداشته باشد. و یا به هرحال فرد از روی علم بگوید حکم خدا این است وإلّا مسأله حكمی ندارد و معذورون ما دمتم في الطلب.. 📌 و البته میتواند کسی برای عمل خودش در این موارد به یک ظن یا احتیاط عمل کند یا می تواند برائت جاری کند و به حسب نگاه و اختلاف روش افراد در جزئیات عمل ها متفاوت شود و این در هر صورت چه ظن را حجت کنیم یا نکنیم وجود خواهد داشت، ولی بر خلاف وضعیت نامناسب فعلی در مقام افتاء این اختلاف فراوان نخواهد بود و محال است که از منبع واحد کتاب و سنت واحد؛ دو علم کاملا متفاوت حاصل شود بلکه نهایتا یکی علم دارد و دیگری می گويد به علم نرسیدم. تمام اختلاف فتاوا و آراء فقهی و اصولی ناشی از گمانه زنی ها در مسائل فقهی و اصولی است و این باعث شده دین گریزی حاصل شود که خود علماء بیشترین اختلاف نظر را دارند. 📌 هراسی نداشته باشید که دین کوچک شود، زیرا دین در حقیقت کوچک است، اصحاب از اکناف می آمدند و در مدت کوتاهی احکام دین را از پیامبر صلی الله علیه و آله یاد می گرفتند و برمی گشتند و تبلیغ میکردند . 💢 دین و احکام در مرحله بعد و به دست علمای عامه و با استنباط و اجتهاد توسعه پیدا کرد، در حالی که چنین چیزی از آنها خواسته نشده . 💠 کتاب های فقهی که امروزه به صد یا دویست یا حتی سیصد جلد می رسد اصلا در زمان پیامبر و اهل بیت علیهم السلام نبوده ، بلکه فقه به وسیله منطق ارسطویی و علم اصول (که بخش زیادی از آن از عامه رسیده) منبسط شد و به شکل امروزی در آمد . 🔻 تمام شرایع در اول کار کتاب پنجاه صفحه ای مقنع شیخ مفید یا مستمسک عمانی بود و مردم به این کتاب های کوچک عمل می کردند و به بهشت می رفتند ولی الان فقه آنقدر بزرگ شده که نه قابل یادگیری است و نه قابل عمل. 🔹 چیزی که یقینی و مسلم و لازم و ضروری است احکام قطعی است، زیرا این ها دین شماست و این هاست که قابل عمل و تعلیم می باشند و احکام ظنی و اجتهادی و استنباطی از پایه و اساس مستحکمی برخوردار نیستند و به راحتی قابل نفی اند. 🔸 عنوانی به نام ظن معتبر عنوانی است ناصحیح، و در مقام افتاء تمام روایات افتاء به علم را معتبر می داند، و در آیات قرآن کریم ظن نفی شده، خداوند متعال می فرماید: (إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا)، و آیه شریفه در مقام ذم يهود در تحلیل و تحریم و احکام هم آمده است. برای اثبات وجود ظن معتبر باید ادله ای در قدرت، صراحت و قابلیت این ادله وجود داشته باشد ؛ در حالی که ادله عمل به ظنون ادله ای بسیار ضعیف است، مانند استناد به بنای عقلاء برای عمل به خبر واحد، در حالیکه در امور مهمه عقلاء به خبر واحد عمل نمی کنند و احکام شرعیه و افتاء از امور مهمه است. و يا آیه نبأ يا رواياتی كه یا در حد اثبات ظن نیستند یا منافاتی با علم ندارد. بلکه در آن روایات ثقاتنا آمده یا در آیه تفقه طائفه آمده كه برای اثبات يک حكم شرعي جمع لازم است. 〰️ احکام شرایع قبل از ما ده یا بیست یا سی تا حکم بوده نه بیشتر، چرا اسلام باید میلیون ها حکم داشته باشد؟! روایت متواتر داریم: طلب العلمِ فریضة عَلَی کلّ مسلم ومسلمة، و این روایات متواتر، ظن و تقلید از ظان را نفی میکند ، همچنین در روایات آمده: الظن أکذب الکذب . ❇️ چیزی که مطلوب است احکام قطعی است و طلبه ها باید سعی بر توسعه دایره احکام قطعی داشته باشند، انسان باید علم را زیاد کند ، زیاد کردن ظن که فایده ای ندارد! ای طلبه عزیز، عالم باش نه ظان و علم را نشر کن نه ظن، زیرا که شنیدن از عالم کفایت می کند . تا به این وسیله کافران و دشمنان زمام امور شیعیان را با قدرتی که دارند در دست نگیرند و علما زیاد شوند و هر روحانی یک عالم باشد . 🔸 اگر هم کسی اصرار بر ظنیّات دارد می تواند اول به قطعیات برسد و عمل کند و در مرحله دوم سراغ ظن و اجتهاد برود که اگر هم به آنها عمل نکند یا اشتباه کند حجت دارد چون نمی داند. 🔸🔹🔸