قوه ی محرکه بچه ها از این همه جابجایی خسته بودند. من هم از دست بالایی ها خیلی عصبانی بودم؛ به حسن گفتم:«دیگه از جامون تکون نمی خوریم. هر چی میشه بشه، بالاتر از سیاهی که رنگی نیست!» حسن خیلی شمرده گفت: «بالاتر از سیاهی، سرخی خون شهیده که روی زمین می ریزه.» گفتم:«خسته شدیم، قوهی محرکه می خوایم» دوباره گفت:« قوهی محرکه، خون شهیده.» خواست خدا بعد از فتح خرمشهر بارها تذکر می داد: «برادران، نکند غرور این پیروزی ها شما را بگیرد. خودتان را گم نکنید. فکر نکنید ما این کار را کرده ایم. همه اش خواست خدا بوده است.» ✅ شهید حسن باقری ✔️ کتاب سیمای افلاکیان 9 🌸 به جمع دارالشهدای تهران شوید 👇👇👇👇 https://t.me/joinchat/RXMYcJYWZQO66Klj 🆔 @daroshohada17