فاطمیه هر سال، اشعار و ابیاتی را می‌‌شنویم یا بر کتیبه‌ها می‌بینیم که در یک فرآیند مردمی خاصی سر زبان‌ها افتاده‌اند و تبدیل به زمزمه‌های عمومیِ همه‌گیر شده‌اند.این همه‌گیری و زبان به زبان چرخیدن این اشعار، عمدتا در بستر هیئت صورت گرفته است. در این فرسته،چند بیت از این اشعار آشنا و خاطره انگیز فاطمی،را با نام شاعر آنها مرور میکنیم. ۱-مرحوم سید رضا موید که مهرامسال به رحمت خدا رفت، یک غزل دارد با مطلع "اشکی بوَد مرا که به دنیا نمی‌دهم "که این دو بیت اش معروف شد: سرمایه محبت زهراست دین من من دین خویش را به دو دنیا نمی‌دهم گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا یک ذره از محبت زهرا نمی‌دهم ۲-استاد غلامرضا سازگار که هنوز خاطرات مداحی او در دوران کودکی در مجمع الذاکرین تهران و هیات مکتب العباس میدان خراسان در خاطرم هست، غزل ماندگار: بریز آب روان اسما،ولی آهسته آهسته  به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته  و نیز غزل جانسوز: الا ای چاه،یارم را گرفتند گلم، عشقم، بهارم را گرفتند میان کوچه ها، با ضرب سیلی همه دار و ندارم را گرفتند از آثار تاریخی این پیر غلام اهل بیت ع است. و مطلع اول از مرثیه استاد علی انسانی که با این بیت جانسوز آغاز میشود: خدا مادرم را کجا میبرند گمانم برای شفا میبرند. و در آخر دو بیت از شاعر جوان حسن بیاتانی که با این بیت آغاز میشود: دیر آمدم، دیر آمدم،در داشت میسوخت هیئت، میان "وای مادر داشت میسوخت و همه هنر تغزل اش را در این بیت آخر میریزد: ما عشق را پشت در این خانه دیدیم زهرا در آتش بود؛حیدر داشت میسوخت 🏴دوشنبه-۵دی ماه ۱۴۰۱-شب شهادت حضرت زهرا س ⚜ @darossalamm