⚜این روزها اخبار را که میخوانیم به اندازه یک ارگ بم در هم فرومیریزیم و اغلب قید بازیابی تصاویرِ پیوست اش را میزنیم،
مگر ما آدم نیستیم؟ دل نداریم؟ فرزند نداریم.
کدام تصویر دلریش کننده و زجر آور مانده که ندیدیم؟
🔶 یک پدر
در آخرین تلاشها زیر آوار ظلم، برای آنکه جگرگوشه اش آسیب نبیند ...او را با آغوش خود پناه داده
همین
ناخودآگاه به یاد آن شعر
#حامد_عسگری افتادم وقتی داغدار شهر خود شده بود،چند بیت اش قصه امروز غزه است:
داغ داريم نه داغـی كه بر آن اخم كنيم
مرگمان باد اگر شكوه ای از زخم كنيم
مرد آن است كه از نسل سياوش باشد
"عاشقی شيوهی رندان بلا كش باشد "
بنويسيد زنـی مُرد كــــه زنبيل نداشت
پسری زيرزمين بود وپدر بيل نداشت
بنويسيد كه باعطر وضو آوردند
نعش دلدار مرا لای پتــو آوردند
زلفها گرچه پراز خاک و لبش گرچه كبود
دوش مــیآمد و رخساره بر افروخته بود
خوب داند كه به اين سينه چه ها می گذرد
هر كه از كوچه معشوقه ما می گذرد
بنويسيد غـــم و خشت وتگرگ آمده بود
از در و پنجره ها ضجـــهی مرگ آمده بود
با دلی پر شده از زخـــم نمک میخورديم
دوش وقت سحر از غصه ترک میخورديم
مثل وقتی كه دل چلچلهای میشكند
مرد هـــم زير غــــم زلزلهای میشكند
زير بارِ غــم شهرم جگـرم می سوزد
به خدا بال و پرم بال و پرم میسوزد
مثل مرغی شده دل در قفسی از آتش
هــــرقدر اين ور آن ور بپرم مـــیسوزد
ياد دادند به ما نخل ِكمر تا نكنيم
آنچــــه داريــم ز بيگانه تمنا نكنيم
آسمان هست،غزل هست،كبوتر داريم
بايد اين چـــادر ماتـــــــــــم زده را برداريم
کانال
#دارالسلام
⚜
@darossalamm
#غزه #جبهه_مقاومت