📌 نامه تاریخی امام خمینی(ره) به حجت الاسلام سید حمید روحانی پیرامون نگارش تاریخ انقلاب؛ نامه‌ای که باید سرلوحه گروههای تاریخ کشور باشد اما کاملا مغفول است. بسم الله الرحمن الرحیم‏ ‏‏جناب حجت الاسلام آقای آسید حمید روحانی (زیارتی) ـ دامت افاضاته‏ ‏‏ با تشکر از زحمات جنابعالی در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی و تلاش قابل تقدیرتان‏‎ ‎‏در تدوین تاریخ انقلاب اسلامی، امیدوارم بتوانید با دقت، تاریخ حماسه آفرین و‏‎ ‎‏پر حادثۀ انقلاب اسلامی بی نظیر مردم قهرمان ایران را بدان گونه که هست ثبت نمایید.‏ ‏‏ شما به عنوان یک مورخ باید توجه داشته باشید که عهده دار چه کارِ عظیمی شده اید.‏‎ ‎‏اکثر مورخین، تاریخ را آنگونه که مایلند و یا بدان گونه که دستور گرفته اند می نویسند، نه‏‎ ‎‏آنگونه که اتفاق افتاده است. از اول می دانند که کتابشان بنا است به چه نتیجه ای برسد و‏‎ ‎‏در آخر به همان نتیجه هم می رسند.‏ ‏‏ از شما می خواهم هر چه می توانید سعی و تلاش نمایید تا هدف قیام مردم را مشخص‏‎ ‎‏نمایید، چرا که همیشه مورخین اهداف انقلابها را در مسلخ اغراض خود و یا اربابانشان‏‎ ‎‏ذبح می کنند. امروز همچون همیشۀ تاریخ انقلابها، عده ای به نوشتن تاریخ پر افتخار‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی ایران مشغولند که سر در آخور غرب و شرق دارند. تاریخ جهان پر است‏‎ ‎‏از تحسین و دشنام عده ای خاص، له و یا علیه عده ای دیگر و یا واقعه ای در خور بحث.‏‎ ‎‏اگر شما می توانستید تاریخ را مستند به صدا و فیلم حاوی مطالب گوناگون انقلاب از زبان‏‎ ‎‏توده های مردم رنجدیده کنید، کاری خوب و شایسته در تاریخ ایران نموده اید. باید‏‎ ‎‏پایه های تاریخ انقلاب اسلامی ما چون خود انقلاب بر دوش پابرهنگان مغضوب قدرتها‏‎ ‎‏و ابرقدرتها باشد.‏ ‏شما باید نشان دهید که چگونه مردم، علیه ظلم و بیداد، تحجر و واپسگرایی قیام‏‎ ‎‏کردند و فکر اسلام ناب محمدی را جایگزین تفکر اسلام سلطنتی، اسلام سرمایه داری،‏‎ ‎‏اسلام التقاط و در یک کلمه اسلام امریکایی کردند.‏ ‏‏ شما باید نشان دهید که در جمود حوزه های علمیۀ آن زمان که هر حرکتی را متهم به‏‎ ‎‏حرکت مارکسیستی و یاحرکت انگلیسی می کردند، تنی چند از عالمان دین باور دست‏‎ ‎‏در دست مردم کوچه و بازار، مردم فقیر و زجر کشیده گذاشتند و خود را به آتش و خون‏‎ ‎‏زدند و از آن پیروز بیرون آمدند.‏ ‏‏ شما باید به روشنی ترسیم کنید که در سال 41، سال شروع انقلاب اسلامی و مبارزۀ‏‎ ‎‏روحانیت اصیل در مرگ آباد تحجر و تقدس مآبی چه ظلمها بر عده ای روحانی پاکباخته‏‎ ‎‏رفت، چه ناله های دردمندانه کردند، چه خون دلها خوردند، متهم به جاسوسی و بی دینی‏‎ ‎‏شدند ولی با توکل بر خدای بزرگ کمر همت را بستند و از تهمت و ناسزا نهراسیدند و‏‎ ‎‏خود را به توفان بلا زدند و در جنگ نابرابر ایمان و کفر، علم و خرافه، روشنفکری و‏‎ ‎‏تحجرگرایی، سرافراز ـ ولی غرقه به خون یاران و رفیقان خویش ـ پیروز شدند.‏ ‏‏ حرف بسیار است، و من حال نوشتن بیش از این را ندارم. خداوند به شما که مورد‏‎ ‎‏علاقۀ من هستید و خودْ از ستم کشیده های این انقلابید، توفیق بندگی دهد تا بتوانید با در‏‎ ‎‏نظر گرفتن او ـ جل و علا ـ واقعیتها را برای نسل آینده ثبت کنید. من به شما دعا می کنم و‏‎ ‎‏از واحد فرهنگی بنیاد شهید تشکر می کنم که به شما کمک می کند تا ان شاءالله بتوانید‏‎ ‎‏کارتان را به پایان برسانید. والسلام.‏ ‏‏25 / 10 / 67‏؛ ‏‏روح الله الموسوی الخمینی‏