🔵آیت الله خامنه ای مبارز خستگی ناپذیر✌️ 💠آیت الله خامنه‌ای در خاطرات خود از شکنجه های ساواک در زندان می گوید: پاهایش را به تخت بستند. آن رو‌به‌رو، تازیانه‌ها از سینه‌ی دیوار آویزان بودند... یکی از آنان تازیانه‌ای برداشت و کف پایش را نشانه گرفت. شروع کرد به زدن... دیگری آمد و شلاق را از او گرفت. آن‌قدر زد تا از نا افتاد. نفر سوم شلاق را گرفت. او هم از زدن خسته شد و نفر چهارم. 👈 همه‌ی افراد آن اتاق امکان استراحت و نفس تازه کردن داشتند. برخی از اینان تازیانه را خیس می‌کردند و آن را بر بدن لخت فرو می‌آوردند.»😰 🔰ایشان همچنین می نویسند: «در طول مدت شکنجه، یکی از آن‌ها بالای سرم می‌آمد و از من می‌خواست تا از فلان کس یا از نهضت اسلامی بیزاری جویم. من قبول نمی‌کردم و آن‌ها هم آن‌قدر مرا می‌زدند تا بی‌هوش می‌شدم.»😱 ⛓ ایشان در خاطراتشان، ششمین نوبت دستگیریشان توسط ماموران ساواک را چنین توصیف می‌کنند:👇 «روزهای سختی را در سلول سپری کردم که گرانی آن‌ها را جز کسانی که طعم آن را چشیده‌اند درک نمی‌کنند... شکنجه‌ی روحی و جسمی، غذای روز و شب ما بود. فریاد زندانیان در زیر شکنجه گوش را می‌خراشید و در بعضی از شب‌ها تا صبح ادامه داشت. 🔌 شیوه‌ی شکنجه‌گران نیز بسیار حساب‌شده و ماهرانه بود. همه‌چیز در این زندان، خرد کردن روحیه و شخصیت زندانی را هدف گرفته بود.»🌡 منبع:شرح اسم، ص443. 💠 مدرسه انقلاب👇👇 @darseenghelab