عاقبت رعایت نکردن حق الناس 🔹زمان شاه معدوم که تقسیم اراضی‌ها شد! و زمین‌ها را بین ارباب و رعیت تقسیم کردند. و گفتند از هر پنج سهم دو تا به رعیت برسد و سه تا به ارباب. یک نفر از کشاورزها بود که خیلی پافشاری کرد که اینطور تقسیم نشود نصف و نصف باید بشود. خیلی پافشاری کرد و آخر هم کار خودش را کرد. این مرد نیمی‌ از زمین‌هایی که دستش بود را گرفت و مدتی از آنها استفاده کرد و مرد. یکی از بزرگان در مکاشفه‌ای او را دیده بود. آن بزرگ می‌گفت: دیدم که با چه وضعی است! یک بدن بلندی دارد و مثل قیر سیاه یک بیل بسیار بزرگ هم دستش گرفته بود گفت به من دستور داده¬اند که این زمین‌ها را صبح تا شب باید برگردانی و شخم بزنی و من دارم کار تراکتور را می‌کنم. گرسنگی به قدری به من فشار آورده است که در این بیابان می‌روم. تا یک سوخته نان پیدا کنم بخورم اما پیدا نمی‌کنم. در طول بیست و چهار ساعت کارم این شده است. 🔸خوب ارزش دارد؟ حالا چهار صباحی ملک دیگران را ضبط کردی و او هم به بیچارگی و بدبختی ساخت. تو هم اینها را ضبط کردی و درآمدش را خوردی. حالا تا قیامت به همین بلیه مبتلا بشوی، ارزش دارد؟ یا مثل بعضی افراد که مستاجر بوده اما مغازه یا خانه مردم را ضبط می‌کند و می‌گوید: آقا من سی سال است اینجا بودم. حالا سی سال بودی به صاحب آن چه چیز دادی؟ سی سال بودی و از همین مغازه زندگی ات را به جا آوردی. دختر شوهر دادی، پسر زن دادی، مسافرت رفتی و همه کارهایت را با این مغازه کرده‌ای، حالا صاحب مغازه، مغازه را می‌خواهد می‌گوید من سی سال اینجا بودم پول هم می‌خواهم. حالا ماهی چه قدر به صاحب مغازه می‌دادی؟ درستش همین است؟ این عدالت است؟ اینها حساب و کتاب دارد. یک مقداری دست به عصا راه برویم. آقا حواس‌هایمان را جمع بکنیم. ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 📚 آیت الله ناصری ✾📚 @Dastan 📚✾