*ثمره ی بهشتی- یدالله اخلاصی زنگنه( پدر شهید )
روز یکشنبه سوم بهمن ماه 1338 مصادف با بیست و پنجو ماه رجب، خداوند بار دیگر در رحمتش را به روی ما باز کرد و فرزند سوممان به دنیا آمد. مادرش اصرار داشت نامش را حسین بگذاریم. به خاطر مشهدی حسین، بزرگ فامیل، شناسنامه اش را حسین گرفتیم ولی کیومرث صدایش می زدیم. حسین نوزادی آرام با چشمانی سیاه و نافذ و مژه هایی بلند بود. هر گاه به چشمانش خیره می شدم، حس عجیبی قلبم را می لرزاند! روزها می گذشت و هر بار که با دستانی پنبه بسته و گچی به منزل می آمدم خستگی از جسم و جانم دور می شد. حسین با حضورش برکت را به خانه آورده بود و روزی ما روز به روز زیادتر می شد به طوری که در پنج سالگی اش توانستیم خانه ای کوچک به مبلغ سه هزار تومان در همان محله بخریم. دخترانم بزرگ شده بودند. حسین هم آماده ی رفتن به کلاس اول بود. ابتدا در دبستان صفاری کرمانی ثبت نامش کردیم؛ اما بعد از دو ماه او را به دبستان حسن خطاط بردیم.
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_ادرکنی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
⭕️
@dastan9 🌺💐