جاریم تو زندگیش هیچی کم نداشت. از زیبایی بگیر تا مال و منال... کارتش همیشه پر بود. وقت بیرون رفتن هامون اون هر چی میخواست میخرید و من من نهایت ولخرجیم خریدن به لاک ارزون قیمت بود. همیشه مسخره ام می‌کرد که تو خسیسی... خسیس نبودم... از اوضاع جیب شوهرم خبر داشتم. هشتمون گرو نهمون بود. خسته و کوفته از سرکار برمی‌گشت و فقط می تونستیم از پس خورد و خوراکمون بر بیایم! لباس عید فقط برای دخترم میخریدم. خودم و شوهرم اهمیتی نمی‌دادیم. تا وقتی قبلی ها بود و پاره نبود احتیاجی به خرید نداشتیم ⭕️ @dastan9 🌺💐