داستانهای کوتاه و آموزنده
#خوشبختی
#قسمت1
جاریم تو زندگیش هیچی کم نداشت. از زیبایی بگیر تا مال و منال... کارتش همیشه پر بود. وقت بیرون رفتن هامون اون هر چی میخواست میخرید و من من نهایت ولخرجیم خریدن به لاک ارزون قیمت بود. همیشه مسخره ام میکرد که تو خسیسی... خسیس نبودم... از اوضاع جیب شوهرم خبر داشتم. هشتمون گرو نهمون بود. خسته و کوفته از سرکار برمیگشت و فقط می تونستیم از پس خورد و خوراکمون بر بیایم! لباس عید فقط برای دخترم میخریدم. خودم و شوهرم اهمیتی نمیدادیم. تا وقتی قبلی ها بود و پاره نبود احتیاجی به خرید نداشتیم
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
#نشر_پیام_صدقه_جاریه
⭕️
@dastan9
🌺💐