سيستمها از نظر سلسله مراتب به ۹ سطح تقسيم ميشوند كه قوانين مراتب پايينتر همواره برسطوح بالاتر نيز حاكم است وعلاوه بر قوانين قبلي، بر هر مرتبهاي قانون خاص آن مرتبه نيز حكمفرماست. در اين طبقهبندي، مرتبه اول از سازه و بافت اوليّه وجودهاتشكيل شده است. در سطح دوم، ساعتگونهها و مكانيسمهايي كه نوعي حركت و پويايي ازخود بروز ميدهند قرار دارند. در طبقة سوم، مكانيسمهاي كنترلي و سيستمهايي كه بامكانيسمهاي بازخوردي كنترل ميشوند قرار دارند. دنياي ارگانيسمها كه سيستمهاي باز هستند در طبقة چهارم ميباشند.(مانند سلولها) در طبقة پنجم، گياهان وارگانيسمهاي تقسيم سلولي قرار دارند. در طبقة ششم، حيوانات هستند كه سطح فعاليت و تبادل آنها با محيط داراي نوعي شعور و انتخاب و هدفجويي است. در طبقه هفتم، انسان قرار دارد كه با خصيصه خودآگاهي و آرمانگرايي از حيوانات متمايز است. نظامهاي اجتماعي و فرهنگي در طبقة هشتم قرار دارند(كه عنصر تشكيلدهندة سيستم در آنها بهجاي اينكه فرد باشد، نقشي است كه او بهعهده دارد.) سيستمهاي مجرد و مطلق در طبقه نه مقرار دارند.(مانند دين، اخلاق، هنر)[۲۹]
تئوريهاي سيستمي، ابرتئوريها هستند كه با آزمايش قابل اثبات يا ابطال نيستند اما باكاربردي كه دارند قابل تاييد هستند و تاييد تجرييِموجود در علوم كلاسيك، بايد جاي خود را در آنها به تاييد مفهومي و كاربردي بدهد.[۳۰]
مهندسي سيستمها عبارتست از دانش طراحي سيستمهاي پيچيده با حفظ وحدت و يكپارچگي(مانندطراحي يك مجتمع صنعتي). نقش اصلي مهندسي سيستمها، بهترين استفاده از منابع وامكانات است. چند هدف عمدهيي كه براي مهندسي سيستمها برشمرده ميشود عبارتند از:ايجاد مديريت اطلاعات و كنترل، برنامهريزيهاي دراز مدت و پيوند پروژهها بهيكديگر،قدرت برنامهريزيِ بهينه، آيندهنگري، قابل اطمينانسازي، فرهنگسازي و مهندسي اجتماعي.
در جهانبيني سيستمي، ذهن انسان سعي بر اين دارد كه از قالبهاي موضعي و جزيينگر رهايي يافته وبه وحدتي در بارة ريشة پديدهها و قوانين جهان راه يابد. تاكيد نگرش سيستمي برجامعيت و كليت بهحدي است كه آن را “علمِ كلّها” توصيف كردهاند. نقطةاتكاي اين منطق، خاصيت “ظهور آثاري بر كل بيش از آثار اجزاء” است.
جملات و تعابيري راجع به نگرش سيستمي در موضوعات مختلف:[۳۱]
سيستم،مجموعة متشكل از عناصري با ارتباط متقابل است.[۳۲]
نظريّةسيستمي تلاشي است براي كشف تشابههاي ساختاري و همساني ميان اجزاء يك جامعه. ارزش نظريّه سيستمها در دقيقترين مفهوم، وابسته به اين است كه تا چه حد ميتوان ميان پديدههاي سياسي، سيستمهاي اجتماعي، فيزيكي و زيستشناسي تشابههاي ساختاري يافت.[۳۳]
نگرش سيستمي، روشي نظاممند است كه مديران را قادر ميسازد تا در زمانِ نياز، در حل مسائل[۳۴]و سرمايهگذاري بر روي فرصتها از آن بهعنوان ابزاري براي تصميمگیري[۳۵]بهره گيرند.[۳۶]
مهندسي سيستم، نگرشي بينرشتهيي است كه همة تلاشها را بهمنظور خلق و ارزيابي مجموعهيي ترازمند و يكپارچه ميان انسان، نياز، محصول و راهحلها در بر ميگيرد. وظيفة اصلي و بنيادين مهندسي سيستم، برقراري مصالحه ميان متغيرهاي بخشهاي گوناگون سيستم است.در مهندسي سيستم، بازخوردها بهطور دائم خروجي را با معيارها مقايسه ميكنند واطلاعات لازم براي بهينه شدن را به سيستم تزريق ميكنند.[۳۷]
در نظريةعمومي سيستمها، چهار حوزه مورد بررسي است:
۱. عوامل توصيفكنندة سيستم[۳۸]
۲. عوامل مربوط به تنظيم و حفظ سيستم[۳۹]
۳. عوامل مربوط به پويايي و تغيير در درون سيستم[۴۰]
۴. عوامل مربوط به افت و شكست سيستم[۴۱]
يك اصل اساسي در نظرية سيستمها اين است كه اگر بخواهيد در يكي از اجزاء سيستم تغيير ايجاد كنيد، سيستم براي بازگرداندن جزءِ تغيير يافته به حالت اوليّة خود وارد عمل ميشود مگر اينكه اين تغيير در ضمن تغيير در كل سيستم اعمال شده باشد.[۴۲]
قبل ازشروع هر پروژة سيستمي چند سوال اساسي و مشخص بايد مطرح شود كه كليات آن عبارتست از:
از اين سيستم چه ميخواهيم و چرا؟، با اجراي اين سيستم چه بهدست ميآوريم؟، هزينهيي كه بايد انجام شود و امكاناتي كه بايد تخصيص يابدكدامند؟، با توجه به كمبودها و نارساييها آيا آنچه بهدست ميآيد ارزشمند است؟[۴۳]
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث:
مراحل دستیابی به رویکرد سیستمی:
در رویکرد سیستمی به موضوعات و مسائل باید موارد زیر بررسی شوند: