“پارادايم” (paradigm)، در لغت به ‌معنی نمونه و مثال است و در اصطلاح، مجموعه منسجمی از انديشه‌هاست كه حقيقتی را توضيح می‌دهد. پارادايم به ‌منزله نقشه است و چگونگی راه را نشان می‌دهد. پارادايم راهنمای حقيقت است. انسان و جوامع انسانی، حقيقت را در صورتِ اجزاء و ابعادی مثلِ تاريخ، اقتصاد، فرهنگ و صدها پارادايم ديگر درك می‌كند و اين صورت‌ها هر روز بيشتر تكامل می‌يابند و تصوير كامل‌تری از حقيقت را آشكار می‌كنند. هر پارادايمی محدوده‌ای را تعريف می‌كند و در آن محدوده قوانينی را حاكم می‌سازد. تنها با ادراك اين قواعد می‌توان به موفقيت رسيد (مثلاً توليد انبوه در عرصه‌ای كه قواعد توليدِ با كيفيت، حاكم است نمی‌تواند موفقيت‌آور باشد). پارادايم‌ها چگونگی حل ‌مسائل را نشان می‌دهند. پارادايم “زمين‌مركزی” در عصر خود پايه محاسبات نجومی بود؛ فيزيك نيوتونی نيز همين‌طور؛ پارادايم، تجلی لايه‌ای از حقيقت هستی است و محدوده‌ای از عالم هستی و قواعد آن را بر روی ما می‌گشايد و پيش‌فرض‌ها و باورها و برداشت‌های ما نسبت به موضوعات را تعيين می‌كند. پارادايم‌ها خصوصياتی دارند كه برخی از آنها عبارت است از: – سقوط دادن به نقطه صفر: هنگام ظهور يك پارادايم جديد، توانمندی‌های پارادايم قبلی از بين خواهد رفت و همه بدون توجه به جايگاه‌شان در پارادايم قبلی بايد از صفر شروع كنند (مثلِ جريان ساعت‌سازی در سوئيس ر.ك به صفحه ۲۵ در كتاب حاضر). دوران انتقال پارادايم دوره‌ای استثنايی برای رقابت و پيروزی كوچك‌ها در مقابل بزرگ‌‌هاست. – مقاومت در برابر تغيير: پارادايم‌ها با ايجاد چهارچوب نگرشی، بر برداشت‌های انسان تأثير می‌گذارند تا حدی كه پايبندان به پارادايم ممكن است از ادراك حقايق خارج از آن محروم شوند (مثلاً عقايد گاليله با مقابله شديد جامعه علمی عصر خود مواجه شد). “شبه‌پارادايم“: شبه پارادايم‌ها برخلاف پارادايم‌ها كه منشأ آنها قواعد هستی است، توسط انسان وضع می‌شوند و قواعد خاصی را در يك موقعيت وضع می‌كنند تا رابطه بين بازيگرانِ صحنه تنظيم شود. شبه پارادايم‌ها ابزار مؤثری در ايجاد نظم در جامعه هستند. هر كجا محل ادعا و نزاع باشد، ايجاد فضای پارادايميك مشكل‌گشا خواهد بود. رفع تنازع اصلی‌ترين كاركرد شبه‌ پارادايم‌هاست. تعيين برنده در فضای رقابتی بستگی زياد به قواعد شبه‌پارادايم دارد و اين مسأله سبب توجه جهانی به شبه‌پارادايم‌ها شده است زيرا امروزه تأثيرگذاری بر قواعد جهانی دغدغه‌ای اساسی است (مثلاً جريان تجارت جهانی و برداشتن مرزهای گمركی از اين قبيل تاثيرگذاری‌هاست. با قاعده نظام گمركی كشورها بر روابط تجاری و نظم بازار دخالت می‌كردند و با برداشتن اين قاعده دست دولت‌ها از دخالت مستقيم در بازار جهانی و داخلی كوتاه می‌شود و معادلات تجاری را به سود توليدكنندگان بزرگ به‌ هم می‌زند). “تغيير و جايگزينی پارادايم‌ها”: پارادايم‌ها به‌علت محدوديت‌هايشان، پس از مدتی ناكارآمدی از خود بروز می‌دهند و نمی‌توانند پاسخگوی شرايط جديد باشند لذا سبب توجه اذهان به پارادايم‌های جديد می‌شوند. در عصر جديد، برندگان اصلی كسانی هستند كه در مسلط ساختن پارادايم جديد نقش اساسی داشته باشند. “اَبَرپارادايم”: پارادايم‌ها و تغييرات آنها، خود تحت كنترل قواعدی هستند كه از اين قواعد به “ابرپارادايم” تعبير می‌كنيم. اين قواعد براساس منطق هستی و ازلی است. قواعد هستی تا وقتی در چهارچوب پارادایم ظهور نكنند منشأ اثر نخواهند بود (قواعد خفته) و هنگامی ‌كه در بستر يك پارادايم فعال شوند تعيين‌كننده خواهند شد. [11] . پارادايم آتی جهان در امر توليد، انبوه‌زدايی و توليد منعطف و حركت به ‌سوی “توليدِخانگی” خواهد بود. توجه به اين مطلب برای طراحی استراتژی امنيت غذايی بسيار مهم است. (ر.ك. به الوين تافلر، “موج سوم” (ترجمه شهيندخت خوارزمی)، 1380ش، انتشارات فاخته). [12] . ر.ك. به “‌استراتژی اثربخش”، ص۶۰؛ نكته: مطالب فوق از اين منبع استفاده شده است لكن برای ارائه در كتاب حاضر، توليد و مهندسی مجدد گرديده و تغييراتی در آنها داده شده است. مثلا در منبع مذكور، سومين عامل تكوين استراتژی را “راهيابی استراتژيك” ناميده است كه در اينجا به “طراحی كلانِ سيستم رقابتی” تبديل شده است. [13] . ر.ك. به مقاله “سير تحول مفهوم استراتژی در تئوری‌های سازمان”، سيروس عليدوست، منتشره در پايگاه اطلاعاتیِ www.irandoc.ac.ir/Staff-All/Alidousti/Alidost-A.htm [14] . فرصت به ‌معنی خاص آن در مباحث استراتژيك (ر.ك. استراتژی اثربخش، ص124) [15] . توجه به عناوينی مانند: “دات ‌نت. NET، يك استراتژی، نَه يك محصول ” برای تصور گستره تاثيرات پارادايم‌های جديد مفيد خواهد بود. (ر.ك. به مقاله فوق، نشريه علم الكترونيك و كامپيوتر، شماره۲۸۶) [16]. منظور از گلوگاه،‌ موانع تحقق فرصت‌هاست. critical success factors (csf) . [17] . ر.ك. به “استراتژی اثربخش”، ص۹۷