خواب خرگوشی صدای گروه سرود دختران، وقتی توی گیت در حال بازرسی بودیم از صحن حسینیه می‌آمد: «با این حجابم تا کرهٔ ماه می‌رم...» بارقه‌های امید، چشم و دلمان را روشن کرد که بخشی از مطالبات حتماً برای همین موضوع است. وقتی آقا وارد شدند و سخنرانان یکی پس از دیگری آمدند، از الگوی سوم گفتند، از رسانه و تهدیداتی که برای خانواده و کودک دارد، از جمعیت و مشکلات پیش‌روی فرزندآوری، از وضعیت زنان در صداوسیما و فقر محتوایی سناریوها، از ازدواج و درددل واسطه گران و حتی مشکلات آموزش‌وپرورش. اما من همچنان منتظر بودم. حرف‌هایی هنوز، جایشان خالی بود. جایی خالی که هیچکس پرشان نکرد: آن هم در وضعیتی که جامعه دارد با آن دست‌وپنجه نرم می‌کند‌؛ آن هم موضوعی که مسئولین هنوز مانده‌اند قانون داشتن برایش خوب است یا نه!؛ آن هم سنگری که هر روز، زیر خمپارهٔ خودی‌ها بر سر فعالینش فرو می‌ریزد؛ آن هم مسئله‌ای که هم‌اکنون بحران مملکت است؛ اما چون اثراتش سر سفرهٔ غذای مردم نیست و فقط قصد ویرانی روحشان را دارد، انگار از دستورکار همه خارج شده! بله قصد دخترکان گروه سرود این بود که با حجابشان تا کرهٔ ماه بروند؛ اما هيچ بانویی برای آن‌ها هم که شده از حجاب و قانونش حرفی مقابل آقا نزد؛ هیچ سخنرانی دراین‌باره هیچ مطالبه‌ای نکرد؛ هیچ‌ بزرگواری لازم ندید مسئله‌ای که هنوز قانونش در کشور ابلاغ نشده، مطرح کند. اما علی‌رغم همهٔ این‌ها، آقا خودشان به آن اشاره کردند، یکی از آن نکات این بود: «اسلام روی این ملاحظات تکیه دارد،‌ مسئلهٔ حجاب، مسئلهٔ عفاف؛ مسئلهٔ نگاه، روی این‌ها، اسلام تکیه دارد.» و همین ما را بس! حالا حتی اگر جامعه در خواب خرگوشی فرو برود و با چشمان نیمه‌باز وضعیت حجاب را رصد کند، ما، سنگرنشینان قانون حمایت از خانواده، محکم بر موضع خود نشسته‌ایم و از آن دفاع می‌کنیم و زیر لب می‌خوانیم: «در حال پروازم، دخترم و سربازم...» ✍ مریم جعفری 🇮🇷@davat114