با دستمال که گرد و خاکش را می زدایم، فکر می کنم: چند سال است همین طور زیبا کنار اتاقمان نشسته! راستی آن چند وقت که در چمدان تاریک بود هم همین قدر خوشحال بود که الان نور خورشید روشنش میکند؟ برایش تاریکی و روشنایی هیچ فرقی دارد، آیا؟ آرام در گوشم می گوید: تو مثل دانه ها باش! من مثالی شده ام برا ی تو… گلی مصنوعی که باشی هر چه قدر هم که زیبا قدر صدای باران بهار را که هیچ قدر نور خورشید را هم نخواهی دانست. آنها که صدای باران را باور ندارند. خود باران هم بر دل آنها اثر ندارد. آنها که گوش ندارند، فکر می کنند به چشمهای خود اطمینان دارند و تا نبینند باور نمی کنند. نور بر آنها بتابد هم نمی بینند و انکار می کنند. گل رز آبی هم فیلسوف شده است! به برکت ارتباط دوباره ی من و سوره! 🖊 خانم مرشدی 🌷 منتظر دستنوشته های شما برای سوره یس هستیم.‌‌‌‌‌.. @davat_namaz