*❓برای انتقال یک حقیقت به کودک چه کنیم؟*
به طور مثال من معلم فهم قرآن هستم و میخواهم حقیقتی از سوره ناس را به بچهها آموزش دهم.
سوره ناس میگوید «تأخير در کار خير باعث نفوذپذيری وسوسهها میشود و انسان نبايد به هيچ وجه تاخير خير داشته باشد».
معلم حقيقت را میداند و میداند که بايد به دانشآموزانش اين حقيقت را بگويد. *حال بايد دانشآموزان را مواجه کند با
يک رخداد.* يعنی چه؟
يعنی بايد برايشان چيزی که مصداق خوبی است را توليد کند و بعد نشان دهد که تاخير در خير ممکن است لطمه بزند.
حال يا يک نمايشی اجرا میکند يا يک داستان
میگويد يا بچهها را میبرد به حياط و به آنها چيزی نشان میدهد. خلاصه بايد يک طراحی بکند که در آن طراحی کودک هم از نظر ادراکی بفهمد که خير چيست، هم توجهش درگیر شود هم عملی مطابق آن انجام دهد.
مانند اين که میگويد که ساعت ۹ قرار است به
دانشآموزان کيک داده شود و مدام اين مسئله را گوشزد میکند و تبليغ میکند و شوق را در بچه ها به وجود می آورد. بعد يک
تأخيری ايجاد میکند که در اثر اين تاخير بچهها دچار آزردگی میشوند و عواطفشان درگیر میشود (چون بچهها خوردنی را دوست دارند) و هم فکرشان با تاخير درگير
میشود. همچنين بايد امری باشد که در مرحله عمل قرار بگيرد، مثلا قرار میگذاريم که فردا
کاری را سر ساعت انجام بدهند و به ایشان میگوییم: «ديدید بهخاطر کيک بچهها اذيت شدند؟! پس کارتان را سر ساعت انجام بدهید!»
اين صرفاً يک مثال بود.
📚 استاد اخوت
@davat_namaz