🌹 یکی از نشانه ها برای تشخیص مدعیان راستین ومدعیان دروغین با توجه به روایات اهل بیت علیهم السلام ➕ ماجرای ملاقات عده‌ای از بزرگانِ خراسان که در جست‌وجوی امام خود بودند، با حضرت امام صادق علیه‌السلام 💎 در روایتی آمده است که فرق بين مدعی دروغین و راستین در برخورداری از لوازم رسول خدا صلوات الله علیه و آله است. و همچنین فرق بین این لوازم با سایر لوازم ها، در اعجاز آمیز بودن آن لوازم است. 🔸 موسی بن عطيه نیشابوری می گوید: «عـده ای از بزرگان خراسان به خانه ی من آمدند و گفتند: «[حال که] امام باقـر علیـه‌السلام از دنیا رفته است و ما نمی دانیم که خداوند چه ڪسی را از آل رسولِ او و فرزندان علی و فاطمه، نصب فرموده است، دوست داریم شما به مدینه بروید و از جانشین و خليفه رسول خدا پرس و جو کنید، تا در امرمان از ایشان پیروی کنیم.» آنگاه به من صد هزار درهم از طلا و نقره دادند و گفتند: «برای ما خبر بیاورید و امام را بر ما بشناسانید؛ پس، از او شمشیرِ ذوالفقار و چوب دستیِ رسول خدا ، عبا و خاتم و آن لوحی که در آن اسامی ائمه علیهم‌السلام، ثبت شده است را طلب کنید. همانا، این ها نزد هر آن کس باشد، او امام است و اموال را به او تحویل دهید.» ما سکه ها را برداشتیم و و به سوی مدینه رفتیم و در مسجد رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ساکن شده و دو رکــعت نماز خواندیم و از قائم در امور و خلیفه‌ی مسلمین پرسیدیم. گفــتند: زید بن على و برادر زاده اش جعفر بن محمد. ابتدا قصد خانه ی زید را کردیم و در مسجدش او را دیدیم و به او سلام کردیم و جواب داد. گفت: از کجا آمديد؟ گفتیم از خراسان آمدیم تا امامان را بشناسیم و از او در امرمان پیروی کنیم. گفت: بلند شوید. با ما همراه شد تا به خانه اش وارد شدیم. برای ما طعامی آورد و خوردیم. گفت: چه می خواهید؟ گفتیم: می خواهیم شمشیر ذوالفقار و چوب دستی رسول خدا، عبا و خاتم و آن لوحی که در آن اسامی ائمه ثبت شده است را ببینیم. همانا این ها نمی باشد، مگر در نزد امام. کنیزش را خواند تا جعبه ای آورد و از داخل آن شمشیری با غلاف قرمز خارج کرد که در قبضه ی آن، پارچه سبز رنگی بود. گفت این ذوالفقار است و چوب دستی و نیزه ای با دسته ی نقره ای و انگشتر و عبائی خارج کرد، اما لوحی که در آن اسامی ائمه ثبت شده است را نداشت. ابولبابه با دیدن این صحنه بلند شد و گفت: بلند شوید تا به سوی مولایمان برویم. ما را به او نیازی نیست! سپس به نزد جعفر بن محمد رفتیم... فرمود: ای موسی بن عطيه نیشابوری، ای ابی لبابه و ای طهمان و ای مسافرانِ سرزمین خراسان پیش بیایید... سپس با دستش به نگینِ انگشتر خـود اشاره کرد و نگین جدا شد. فرمود: پاک و منزه است خدایی که ذخائرش را به ولی و نائبش ودیعه داد تا مخلوق او قدرتش را ببینند... سپس از وسط انگشتر برای ما عبا و چوب دستی و لوحی که در آن اسامی ائمه علیهم السلام ثبت شده بود را خارج کرد...». 📚الثاقب في المناقب، ص ۴۱۹، مدينة معاجز الأئمة الإثني عشر ودلائل الحجج على البشر، ج ۶، ص۹۹ @DavateShoom