گریه ام در حرم از روی پریشانی نیست که پریشانی از آداب مسلمانی نیست در طوافند چنان موج کبوترهایت که در این سلسله انگار پریشانی نیست عربی آمده پابوس تو از سمت عراق همه ی حسرتش این است که ایرانی نیست دست خالیست هر آنکس به حرم می آید در ورودی که نیازی به نگهبانی نیست در معطل شدن و دست رساندن به ضریح لذتی هست که در سجده ی طولانی نیست : اسم تو گرچه بنا شد که بگویند رضاست تو علی هستی و مشهد نجف اشرف ماست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،