قطعه های غزلم سوی حرم افتاده ست مثنوی در پی ارباب کـرم افتاده ست بیت در بیت غزل پای علم افتاده ست مطلع شعر به دستان قلم افتاده ست بنویسم "دو بیتی" که دل آباد شود  بعد از آن محرم این پنجره فولاد شود در دو بیتی بنویسید دلم تنگ شده ست  باز بین غزل و قافیه ها جنگ شده ست  در حـریمت همه ی قافیه ها پر بارند «ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند» در حریمت همه قافیه ها هوهو شد عالمی مست تماشای خم ابرو شد کار من درهم آن تاب و تب گیسو شد  حرمت با مژه های غزلم جارو شد  گرد و خاک حرمت سرمه چشمانم باد به فدای سرو جانت همه ی جانم باد نوكر‌ نوشت: امـام رضـا جـان غم نيست كه مشهد حضورت دور است يا چشـم من از نديدنت، بي‌نـور است ايمان به تو دارم و خيالـم تخت است وقتي تو طلب كُني، زيارت جور است صلي الله عليک يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist