...ادامه
▪️سرچشمههای شبهقارهای:
در هرصورت، فرزند شاهولیالله، شاهعبدالعزیزدهلوی(1746-1824) نوهاش شاهاسماعیل، جنبش اصلاحی شاهولیالله را به جنبش ضداستعماری و ضدانگلیسی تبدیل کردند، چنانکه گفتیم شاهعبدالعزیز نخستین کسی بود که از اصطلاح فقهی«دارالحرب» برای هند استفاده کرد. دارالحرب خواندن هند، پیامدهای فقهی خاص خود را داشت. مهمترین پیامد این مساله، ظهور پدیده «جهاد» علیه کفار و استعمار انگلیسی بود که منجر به قیامهای بعدی علیه انگلیسیها شد. بعد از عبدالعزیز، رهبری جنبش ضداستعماری مدرسه دیوبند به دست شاگردش،
#سیداحمدبریلوی (1786–1831) افتاد. او کسی بود که بطور گسترده دست به بسیج عمومی علیه انگلیس زد و بسیاری از سرزمینهای آن روز هند را تصرف کرد و متصرفات خود ر ا به طرف افغانستان گسترش داد. همچنین او اولین کسی بود که به تبلیغ در میان پشتونها همت گمارد و نیز اولین حزب را به نام «جماعت» بنیانگذاری کرد.
بازماندگان شاهولیالله و سیداحمدبریلوی، در سال1857، یک قیام سراسری و عمومی را علیه انگلیسیها رقم میزنند، اما این قیام به شکست منجر میشود. بعد از این قیام است که جنبش اسلامی هند به دوشاخه عمده تقسیم میشود؛ گروهی که همان خط جهاد را به پیش میبرند و به اهداف مکتب دیوبند، وفادار میمانند و گروهی که به رهبری «سرسیداحمدخانهندی» راه مدارا و همزیستی مسالمتآمیز را با انگلیسیها در پیش میگیرند و در این راستا مکتب
#علیگر را بنیان میگذارند. اختلاف میان این دو فرقه مهم اسلامی در شبهقاره زمانی به اوج خود رسید که وقتی «عبدالحمیددوم» در ترکیه به خلافت رسید، مسلمانان هندی که عمدتاً پیروان مکتب دیوبند بودند، برای وی پیام تبریکی فرستادند و سلطان عبدالحمید، نیز جوابیهای برای مسلمانان هند فرستاد و طی آن از آنها دعوت کرد که به جبهه جهانی خلافت بپیوندند و از اختلاف و تفرقه پرهیز کنند. اما سرسیداحمدخان بشدت با این جوابیه سلطان عبدالحمید، به مخالفت پرداخت و استدلال میکرد که سلطان عبدالحمید، حق ندارد که از ترکیه برای مسلمانان هند خطمشی، تعیین کند، چون او تابع یک کشور(ترکیه) است و مسلمانان هند تابع کشور دیگر(هند).
اما در همین زمان
#سیدجمال بعنوان سردمدار خط سوم و میانه، در هند مطرح شد که بسیاری از شاگردان نوگرای«مکتب علیگر» و نیز بسیاری از شاگردان مکتب دیوبند، به آرای روشنگرانه و اصلاحطلبانه وی رو آوردند. یکی از این شاگردان که خود را پیرو سیدجمال و هماهنگ با اندیشههای کسانی چون
#رشیدرضا و
#عبدُه میدانست، «مولانا ابوالکلام آزاد» بود. او که از 3 مکتب دیوبند، علیگر و مکتب سیدجمال، الهام میگرفت، یکی از کسانی بود که بشدت از جنبش خلافت، حمایت میکرد و خواهان یک خلافت گسترده اسلامی در سراسر جهاناسلام بود. در همین راستا وی یکی از مهمترین مجلات اسلامی را با عنوان «الهلال» تاسیس کرد و خود در آن قلم میزد و مسلمانان را به رویاها و عظمت گذشته فرامیخواند. او که به
#پاناسلامیسم بشدت معتقد بود، پایههای جامعه شناختی جامعهاسلامی را در قالب «امتاسلامی» در 5 نکته آتی استوار میکرد:
1⃣هواخواهی از یک خلیفه واحد و وفاداری به وی
2⃣تجدید قوا و اجتماع بنام او
3⃣اطاعت و فرمانبرداری آن جامعه از او
4⃣مهاجرت از دارالحرب تا زمان الحاق دارالحرب به دارالاسلام
5⃣جهاد، که میتواند به چند شکل صورت گیرد.
سرچشمههای شبهقارهای بنیادگرایی اسلامی، امروزه در چهره 2 پديدار اساسی بر
#سازمانالقاعده تاثیر داشته است، یکی اندیشههای سیاسی «ابوالاعلی مودودی» و دیگری مدارس اسلامی پاکستان که در قالب ایدئولوژی دیوبندیسم و از این رهگذر در جهاد افغانستان و بعدها در قالب القاعده و طالبان، حضور وسیع و همهجانبه داشته است.
مودودی، یکی از نادر غیر عربهایی است که بر جریانات اسلامی دنیای عرب، تاثیر فوقالعاده داشتهاست؛ اندیشههای سیاسی که شاید به اندازه اندیشههای کسانی چون
#ایمنالظواهری و
#بنلادن، افراطگرایانه نبود ولی خواسته، یا نخواسته، تبدیل به چیزی شد که شاید مورد تایید خود وی هم نبود. شارحان و مفسران و تاثیرپذیران اندیشههای سیاسی، مودودی، در جهان عرب کم نبودهاند ولی بیش از هرکس دیگر، اندیشههای وی، توسط
#سیدقطب وارد دستگاه فکری بنیادگرایی اسلامی شد. مودودی برای نخستینبار یک حزب سیاسی در پاکستان تاسیس کرد، به نام «جماعت اسلامی» که هدفش در قدم نخست، تاسیس یک حکومتاسلامی و بعد «جهاد» با دشمنان تاریخی مسلمانان، یعنی غرب بود. مودودی به این اندیشه دامن زد که اسلام برای همه زوایای زندگی بشر، برنامه و حرف برای گفتن دارد، بنابراین از همه فراوردههای شرق و غرب، بینیاز است.
(116) ادامه در پُست بعدی
فرقهها و ادیان جهان اسلام
https://eitaa.com/joinchat/1739522124Ca6c226e120
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist