چه قدر خوب که کارت به تماشا نکشید حجره شد بسته و قصه به درازا نکشید هلهله، کف، به روی زخم نمک پاشیدن جگرت سوخت و کارش به مداوا نکشید گرچه نوشیده ای از زهر جفای همسر گرچه این رَنج تورا هیچ کس آقا نکشید کـربلا، طشت طلا، شام بلا، کنج تنور چه قدر خوب که پای تو به هرجا نکشید دست و پا میزنی و دست وَ پا می کوبند لااقل هیچ کسی بر بدنت پا نکشید تشنه ای گرچه، ولی طفل توکه عطشان نیست طلب آب نمودی، به تمنا نکشید می کشیدند تو را روی زمین اما شکر پنجه ای موی سر دخترکت را نکشید تو جوانی چه کشید آنکه جوانش را داد خوب شد کار تو به طرح معما نکشید به سر و صورت و ابروی تو سنگی ننشست بر روی نیزه کسی رأس تو بالا نکشید پیرهن داری و در دست تو انگشتر هست سر عمـامـه ی تو کار به دعوا نکشید : ... امروز بـرات را شما بده ای عشـق شاه طوس امام من سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، شهادت نورچشم ولی نعمتمان، حضرت جواد الائمه (ع) تسلیت باد.🏴