رسم کریم هاست غم یار میخورند درعمرخویش غصه ی بسیار میخوردند راز نگفته در دلشان موج میزند ازدوست زهر و طعنه ز اغیار میخورند زیر عبا زره به تن خویش میکنند وقت نماز خون دل زار میخورند حتی سپاهیان و غلامان یک کریم نان را به نرخ درهم و دینار میخورند پایین منبرند و علی لعن میشود خشم مدام خویش علی وار میخورند هرشب فقط به سجده و هرروز روزه اند یک کاسه آب لحظه ی افطار میخورند از همسرانشان طلب آب میکنند اما به جاش زهرشرربار میخورند این زهر را نه از ستم همسرانشان این زهر را ز کوچه و دیوار میخورند موی حسن ز غصه ی زهرا سپید شد رسم کریم هاست غم یار میخورند : هر هفته هر دوشنبه می‌شود با ذکـر دلمان رفته تا سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،