با سر به خاطر تو سرِ دار میروم آخر به شوقِ وعده‌ی دیدار میروم حالا که شاهراه رسیدن به تو یکی‌ست دنبالِ راهِ میثم تمّار میروم یکبار اگر قدم بگذاری به چشم من قربانِ خاک پای تو صدبار میروم مستم؛ نوازشم نکنی گریه می‌کنم با سر میانِ دامنِ دیوار میروم نوکر قبول کن؛ بخرم؛ مُفت هم بخر دارم به شوقِ سود، به بازار میروم بین غلامهای تو یوسف نشسته است باشد قبول، من تهِ انبار میروم تو کعبه‌ای و قبله‌نما ردّ پای توست وقتی به طوف قبله‌ی سیّار میروم در سایه‌سار هیبتِ ایوان‌ْطلای تو قربانِ دست و پنجه‌ی معمار میروم سوی بهشت، از حَرَمَت کوچ می‌کنم راه گریز نیست، به اجبار میروم جنت برای مزدِ گدایان تو کم است حالا که چاره نیست، به اصرار میروم : دلخوشم با تو اگر از دور صحبت میکنم با سلامی، هر کجا باشم زیارت میکنم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام