باران حریف اشک تو مولا نمی شود شاهی غریب تر ز تو پیدا نمی شود ارباب عالمی و نمی بینمت که چشم غرق گناه گشته و بینا نمی شود ترجیح میدهی که غریبانه سر کنی؟ باشد، ولی حبیب که تنها نمی شود دلبر زیاد بود در این شهر بی فروغ هر دلبری که یوسف زهرا نمی شود رنگ ریا گرفته نفسهایمان، دریغ باعهدوندبه این گره ها، وا نمیشود آقاخودت دعای فرج رابخوان که این زخم عمیق بی تو مداوا نمی شود پرونده ام سیاه و دلـم روسیاه تر بی اذنتان که نامه ام امضا نمی شود این جمعه از حوالی قلبم عبور کن یک شب بمان کنار ما، آیا نمی شود : 💔 ای کاش درکنارحرم، صبح جمعه ای  تو بر گریه کنی، ما برای تو سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام