بسم الله الرحمن الرحیم
⛔️پسر نوح⛔️
قسمت: اول
✍ نویسنده: محمدرضا حدادپور جهرمی
«فصل اول»
قم – خیابان چارمردون
السلام علیکم و رحمت الله برکاته!
«إِنَ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيما»
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم (سه مرتبه)
✅ بعد از اینکه مردم دور و بر حاج آقا را یه کم خلوت کردند، خدمتشون رسیدیم و با ادب و احترام احوالپرسی کردیم:
سلام علیکم حاج آقا ! احوال مبارکتون؟
علیکم السلام. الحمدلله. بفرمایید!
جسارتا عرض مختصری داشتیم خدمتتون. اجازه بدید خصوصیتر عرض کنیم.
اگه سوال شرعی و یا استخاره هست، به سید بزرگواری که در دفترمون نشستند مراجعه کنید. اگه هم فرمایش دیگری دارین که در خدمتتون هستم.
خواهش میکنم. بزرگوارید. اما فکر کنم خدمت خودتون باشیم بهتره!
مانعی نداره. یا الله! بفرمایید. بفرمایید داخل!
✅ رفتیم و اندرونیتر بیتشون، حاج آقا نشستن روی صندلی راحتی و ما هم تکیه داده به پشتی و نشستیم جلوی پای حاج آقا :
بفرمایید! درخدمتم!
خواهش میکنم. غرض، هم احوالپرسی بود و هم چند دقیقهای درباره یکی از مسائلی که پیش اومده و بنظرم یه کم داره حاد میشه، با شما مشورت کنیم. البته میخواستیم خدمت پدر بزرگوارتون برسیم اما چون بیشتر پیرامون خودتون مطرح هست، بنظرمون رسید با شما صحبت کنیم بهتر باشه!
شما از کجا تشریف آوردید؟ دارم با چه کسانی گفتگو میکنم؟
آخ ببخشید! اولش میخواستم خودمو معرفی کنم اما بزرگواری شما باعث شد که ...
خواهش میکنم... بفرمایید!
ما از ..................... خدمتتون هستیم.
عجب! بعله! چطور شده اینقدر مودب و مبادی آداب برخورد میکنید؟! ینی باور کنم که همیشه اینجوری هستید؟
مگه خدایی نکرده از ما و یا بچههای ما بیادبی دیدید؟
خودم بحمدالله نه اما ... بگذریم ... بفرمایید!
بله ... خواهش میکنم ... ما میخواستیم درباره آقا و خانم ساداتی با شما مشورت کنیم. حرفها و مسائلی پیرامون این دو نفر مطرح شده که متاسفانه خیلی جای تاسف داره. الان هم که حدودا سه هفتهای هست کلا غیبشون زده و کسی ازشون خبر نداره! میخواستیم کلا درباره این دو نفر با شما صحبت کنیم!
چی میخواید از جون مردم؟ چرا راحتشون نمیذارین؟!
ما کاریشون نداریم. چند تا سوال اساسی دربارشون مطرح هست که بنظر باید پاسخگو باشند. به نظر که چه عرض کنم. کلا باید پاسخگوی حرفها و مطالبی که در طول پنج سال اخیر مطرح کردند، باشند. آخه اون حرفها حتی برای خاندان خودتون هم جالب نیست و یا باید ازشون شکایت کنید و یا اگه قبول دارید، برای تنویر افکار عمومی ...
تنویر افکار عمومی؟ کدوم افکار عمومی؟ چرا شلوغش میکنید؟ تا چیزی را شما گُندش نکنید، الکی گُنده نمیشه!
ما اینجوری فکر نمیکنیم و بنظر دارین تند میرید. اجازه بدید ما سوالاتمون را مطرح کنیم... بلکه به یه نتیجهای برسیم. میشه بفرمایید شما ازشون خبر دارین؟
بنده به سوالات شما جواب نمیدم. شما دارین به دو تا مومن و مومنه پاک و بیگناه اتهام میبندید. اگه هم اتهام نبندید، میخواید یه چیزی ازشون دربیارین و از زندگی و راحتی بندازید. دست بردارید.
حاج آقا اینطوری کار اونا سختتر میشهها! بعیده که ازشون اطلاع نداشته باشید. بالاخره اونا بدون توجه و نظر شما حتی آب هم نمیخوردند چه برسه به اینکه زن و مرد را به بهانه عصر عاشورا، نیمه برهنه کنند و قمه بزنن و بعدش هم شعار علیه جمهوری اسلامی بدهند و کارای نامتعارف از خودشون و مردم نشون بدهند و شبش هم فیلم مراسمشون از شبکههای صدای آمریکا و بیبیسی و من و تو و ... پخش بشه!
ینی چی؟ ینی تقصیر منه؟ اصلا آره! من بهشون گفتم. مگه گناه کردند؟ مبنای فقهی ما اینه! خب حالا فرمایش؟!
ما برای مباحثه خدتتون نرسیدیم. اومدیم گرهی که میشه با دست باز کرد، بعدها و حتی الان مجبور نشیم با دندون بازش کنیم! همین.
تهدید میکنید؟ ینی چی با دندون بازش کنید؟
ببنید حاج آقا! لطفا فورا موضع نگیرید. من خیلی دوستانه دارم درباره مشکلی که داماد کوچیکترتون به وجود آورده ... و یا بهتره بگم داره شیوع میده و ما میدونیم که متاثر از شماست تحقیق میکنیم و میخوایم خیلی ساده حل بشه. وگرنه اینجوری و اینجا و اینطوری باب صحبت باز نمیشد.
ببینید بنده کاری از دستم برنمیاد. آسیدرضا و همسرشون هم بچه نیستند که شکایتشون را پیش من بیارید. مشرّف! فی امان الله!
ادامه دارد ...
دفاع همچنان باقیست
Eitaa.ir/Defa_baghist