🍂
طنز جبهه
«سنگر قُلدرها» ۵
•┈••✾✾••┈•
🔸
«نوشابه تگری»
ظهر بود.
وارد سنگر قلدرها شدم.
همه خم شده بودند و دستشان را تا آرنج توی قوطی ۱۷ کیلویی پر از آب یخ کرده بودند.
پرسیدم:
_ چرا همه دستتون رو توی آب یخ کردین؟
_ نوشابههامون رو گذاشتیم سرد بشه.
_ خوب بذارین سرد بشه.
_ چی میگی؟ اگه دستمون رو از روش برادریم، فوراً نوشابه تک میخوره و خورده میشه.
_ چرا دستاتون رو هی عوض میکنین؟
_ برای اینکه دستمون یخ میکنه اما نوشابه هنوز سرد نشده!
حجتالله که حوصلهاش سر رفته بود، نوشابه خودش رو خورد و گفت:
- من حوصله ندارم صبر کنم تا سرد بشه.
همه حاضر بودند دستشان یخ کند اما جرئت نداشتند دستشان را از روی نوشابه بردارند. چون فوراً به سرقت میرفت و خورده میشد.
راوی: زندهیاد
حاج حیدر رنگبست
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
✍حسن تقیزاده بهبهانی
#طنز_جبهه
@defae_moghadas 👈عضو شوید
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂