⭕️ مسئله مشارکت و پروژه فرسایش اجتماعی ایرانیان بخش اول محسن دنیوی 🔺وقتی برخی از امور را در روند تاریخی آنها بررسی می‌کنیم، این پرسش ایجاد می‌شود که علی‌رغم فراز و نشیب‌ها، آیا تابع حرکت آن پدیده در بازه‌های زمانی نیم‌قرن و یک قرن و چند قرن، تغییرات عمیق و معناداری داشته است؟ به عنوان مثال، اگر ورزش قهرمانی ایران را با بیش از ۱۲۰ سال حضور در المپیک بررسی کنیم، می‌بینیم که در این روند طولانی از یک تجربه ملی، تغییرات معناداری اتفاق نیفتاده است. 🔺یکی دیگر از این پدیده‌ها، مفهوم مشارکت در انتخابات مجلس است. بر اساس آمارها تاکنون یازده دوره انتخابات برگزار شده است که میزان مشارکت مردمی در انتخابات مجلس شورای اسلامی به ترتیب از دوره اول ۵۲٫۱۴ درصد به ۴۲٫۵۷ درصد در دوره یازدهم رسیده است. به صورت میانگین و طی این یازده دوره انتخابات مجلس، نرخ مشارکت در انتخاب مجلس در کل کشور ۵۴٫۸۱ درصد و در تهران ۴۳٫۵۶ درصد بوده است. آمار ها به ما می گوید که معدل مشارکت مردم در ادوار انتخابات مجلس حدود ۵۵ درصد بوده است. عددی که وقتی در کنار میانگین ۶۶٫۶ درصدی مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری قرار می‌گیرد، نشان می‌دهد که به طور کلی توجه مردم به کارزار انتخابات ریاست جمهوری بیش از انتخابات مجلس شورای اسلامی است. برخی از کارشناسان همزمانی انتخابات شوراهای شهر و روستا با ریاست جمهوری را در این پیشتازی بیش از ۱۰ درصدی موثر می‌دانند. 🔺پس تا حدودی می‌توان ادعا کرد که از سال ۵۸ تاکنون، نسبت مردم ایران با انتخابات مجلس، چندان تغییر نداشته است. یعنی زمانی که انتخابات ریاست‌جمهوری در سال‌های اولیه انقلاب پرشور بوده است، مجلس چندان مورد اقبال عمومی مردم ایران نبوده و حوالی ۵۰ درصد مشارکت می‌کردند. در طول سال‌های جنگ و پس از آن هم در دوره‌های مختلف، این روند با کمی فراز و نشیب در نزدیکی ۵۰ درصد باقیمانده است. می‌شود از این رفتار اجتماعی این برداشت را داشت که مردم ایران، وزن مجلس را در سرنوشت خود در این حد (نه کمتر و یا بیشتر) می‌دانند و برای انتخاب رییس‌جمهور در مقیاس حاکمیت ملی و برای انتخاب شوراهای شهر و روستا در مقیاس محلی، وزن بیشتری قائل هستند. پس نمایی از دور به مسئله، کمی فضا را روشن‌تر می‌کند و ما را از تحلیل‌های ذوقی و احساسی دور نگه می‌دارد. 🔺اگر این گزاره درست باشد، علت پایین بودن میزان مشارکت ربط چندانی با مواردی که اغلب در تحلیل‌ها بیان می‌شود ندارد. به عنوان مثال از اوضاع بد اقتصادی، بی نماینده بودن بخش‌هایی از جامعه به دلیل رد صلاحیت‌ها و ناامیدی از تغییر در آینده کشور به عنوان عوامل اصلی پایین بودن مشارکت یاد می‌شود. هرچند این موارد به درستی بیان می‌شوند و بارها نیز تکرار شده‌ و باید توسط نخبگان و مسئولین کشور دنبال شوند، اما اگر گزاره‌ای که در بند قبلی مطرح شد، درست باشد، تغییر وضع اقتصادی، بازتر بودن فضای سیاسی و ایجاد امید نسبت به تغییر آینده، نمی‌تواند تاثیر چندانی بر افزایش مشارکت و مثلاً رسیدن آن به مرز ۷۰ تا ۸۰ درصد بگذارد. ادامه دارد... @degaresh1