🍃🍂اصلا به روی خودش نمی آورد... آنقدر کم توقع و مظلوم بود که حتی روی صندلی هم نمینشست، صبح ها با سرویس لشکر می رفتیم پادگان ؛ محمد تقی هم با روحیه و شاد هم سفر هر روزمون بود، همیشه حواسش جمـع بود وقتی که همه صندلی‌ها پر میشد میرفت قسمت آخر ماشین که شبیه پله بود روی زمین مینشست تا یه صندلی هم که شده برای بقیه پاسدارهایی که میان باز بشه، رفقایی که تازه میرسیدن و میدیدن محمد روی زمین نشسته، میگفتن محمد تو بیا سر جات بشین ما هم یکاریش میکنیم، محمد هم با همون لبخند همیشگیش و با زبون شیرین محلی جواب میداد، همین جا نشستم ...ببین!! من نشستم داداش تا رسیدن به پادگان با شوخ طبعی و خوش اخلاقی صحبت میکرد؛ با اینکه روی زمین نشسته بود و خاکی شده بود اصلا به روی خودش نمی آورد. 🌱🕊🌹 ✨ 💦 💟🍃|• @Dehghan_amiri20