فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم «ازدواج حضرت موسی(ع) با صفورا» حضرت موسی بدون توشه راه، با پای پیاده به طرف شهر مَدْین راه افتاد، از مصر تا مدین هشت روز در راه بود. در این مدّت غذاش سبزی‌های بیابان بود و براثر پیاده‌روی پاهاش تاول زده بود. وقتی به نزدیک مَدْین رسید، گروهی از مردم را دید که از یک چاه با دلو، آب می‌کشیدند و دام و گوسفندان خود را سیراب می‌کردند. 🐑💦 در بین آنها دو دختر را دید که مراقب گوسفندهای خود هستند و به چاه نزدیک نمی‌شوند،👭🐑 پیش آنها رفت و پرسید: چرا کنار ایستاده‌اید؟ چرا گوسفندهای خود را آب نمی‌دهید؟ دختران گفتند: پدر ما خیلی سالخورده و ناتوان است، و به جای او ما گوسفندان را می‌چرانیم، منتظریم مردها که از سر چاه رفتند، ما آب بکشیم. در کنار آن چاه، یک چاه دیگر بود که سنگی بزرگ رویش گذاشته بودند که سی، چهل نفر آدم لازم بود تا بتونند سنگ را بردارند. ولی حضرت موسی (ع) به تنهایی کنار آن چاه آمد، آن سنگ را تنها از سر چاه برداشت و با دلو سنگینی که چند نفر آن را می‌کشیدند، به تنهایی از آن چاه آب کشید و گوسفندهای دختران را آب داد.💪💪 بعد حضرت موسی، از آنجا فاصله گرفت و به زیر سایه‌ای رفت و به درگاه خدا دعا کرد: 🤲 «رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَی مِنْ خَیرٍ فَقِیرٌ؛ پروردگارا! هر خیر و نیکی به من برسانی، به آن نیازمندم.» دختران هم با سرعت به خانه، پیش پدر پیر خود که حضرت شعیب نبی (ع) بود، برگشتند و ... ادامه دارد... 🎙 | قاری: استاد حامد شاکرنژاد 📖 | سوره مبارکه قصص آیه ۲۵ 🎶 | 🪴دهــــکــده قـــــرآن 👇 https://eitaa.com/joinchat/1776025873C746e64a11b