فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم «لِسانِ صِدق» قسمت2⃣ نوزاد هر روز به اندازه یک هفته، و هر هفته به اندازه یک ماه، و هر ماه به اندازه یکسالِ کودکان دیگر، رشد می‌کرد و تا زمانی که اراده خداوند بود، در آن جا ماند. 👶 بعد از مدتی مادر ابراهیم(ع) از شوهرش اجازه گرفت که برای دیدن بچه به غار برود. او به سمت غار رفت و ناگهان دید که چشمان ابراهیم(ع) مثل دو چراغ می‌درخشند.🤩 سپس بچه را برداشت و در آغوش گرفت و شیر داد🤱 و بعد از آنجا دور شد. و از آن ببعد به بهانه های مختلف و پنهان از چشمهای دیگران، بیرون می رفت و به بچه سر می زد و به او شیر میداد و برایش مادری می کرد.👩‍👦 روزی ازین روزها ابراهیم(ع)، لباس مادرش را موقع رفتن او گرفت و گفت: مرا با خود ببر.😍 مادرش گفت اجازه ندارم. و کودک همچنان مخفی ماند. تا اینکه به اذن خدا از غار خارج شد و خود را نشان داد و فرمان خداوند را آشکار کرد. و خداوند قدرتش را به واسطه او نشان داد. 🔖داستان مبارزه حضرت ابراهیم، با نمرود ظالم و قومش پر از فراز و نشیب بود، ولی هر بار، پروردگار او را نجات می داد. از جمله داستان آتش و ابراهیم را که در 👈اینجا گفتیم. تا اینکه نمرود ظالم از دست حضرت به ستوه آمد و او را از آن دیار تبعید کرد...🚶‍♂ 🔜 ادامه دارد... 📚| منبع: تفاسیر ذیل آیه 🎙 | قاری: سلمان غوابش 📖 | سوره مبارکه مریم آیه ۵۰ 🎶 | 📖دهــــکــده قـــــرآن 👇 https://eitaa.com/joinchat/1776025873C746e64a11b