✳️سيد نعمت الله جزايري در كتابش نقل مي كند : كه در يك سال قحطي شد ، در همان وقت واعظي در مسجد بالاي منبر ميگفت : كسي كه بخواهد صدقه بدهد ، هفتاد شيطان ، به دستش مي چسبند و نمي گذارند كه صدقه بدهد... 💥مومني اين سخن را شنيد و با تعجب به دوستانش گفت : صدقه دادن كه اين حرفها را ندارد ، من اكنون مقداري گندم در خانه دارم ، مي روم آنرا به مسجد آورده و بين فقراء تقسيم ميكنم... 🔰با اين نيت از جا حركت كرد و به منزل خود رفت... وقتي همسرش از قصد او آگاه شد شروع كرد به سرزنش او ، كه در اين سال قحطي رعايت زن و بچه خود را نميكني ؟ 🔹شايد قحطي طولاني شد ، آن وقت ما از گرسنگي بميريم و . . . ♦️خلاصه بقدري او را ملامت و وسوسه كرد تا سرانجام مرد مؤمن دست خالي به مسجد برگشت... از او پرسيدند چه شد ؟ ديدي هفتاد شيطان به دستت چسبيدند و نگذاشتند... 🔵مرد مؤمن گفت : من شيطانها را نديدم ولي مادرشان را ديدم كه نگذاشت اين عمل خير را انجام بدهم!!!! 🌹پيامبر صلی الله علیه و آله والسلم فرمود: يا علي آيا مي داني كه صدقه از ميان دستهاي مؤمن خارج نميشود مگر اينكه هفتاد شيطان به طريق مختلف او را وسوسه ميكنند، تا صدقه ندهد... 🌺امام صادق(علیه السلام) فرمود: برای شیطان هیچ چیز از صدقه دادن مومن گران تر نیست....و صدقه قبل از آنکه به دست بنده(مستحق) برسد، در دست پروردگار متعال قرار می‌گیرد. 📚وسایل الشیعه، ج۹، ص۴۰۶