نگران حرف مردم اگر نبوديم، مسير زندگيمان طور ديگرى رقم ميخورد. دوست داشتن هایمان را راحت‌تر جار ميزديم، لباسى را بر تن ميكرديم كه سليقه واقعی‌مان بود، آرايشى ميكرديم كه دوست داشتيم، دل‌مان كه ميگرفت، مهم نبود كجا بوديم، بى دغدغه اشك ميريختيم، صداى خنده هايمان تا آسمان هفتم ميرفت. با پدر و مادرمان دوست بوديم، حرف يكديگر را ميخوانديم. نگران حرف مردم اگر نبوديم، خودمان براى خودمان چهارچوب تعريف ميكرديم، روابط‌مان را نظم ميداديم، دخترها و پسرهای‌مان حد و مرز خودشان را ميشناختند، نيمى از دوست داشتن‌هايمان، به ازدواج منجر ميشد. نگران حرف مردم هستیم اما كه چگونه رفتار كنيم كه مبادا پشت سرمان حرف بزنند، كه مبادا از چشمشان بيوفتیم، كه مبادا قطع شود روابط خانوادگی‌مان در دورانى هستيم كه نه براى خودمان، براى مردم زندگى ميكنيم! | @Deklameh | مجله فرهنگی 📚