🔹قواعد فقهی بخش اول ۱. قاعده تجاوز:اذا شَکَکْت فی شیءٍ و جاوَزْتَ مَحلَّه فَشَکُّکَ لیس بشکٍ هرگاه در چیزی شک کردی که محلش گذشته بود به شکت اعتنا نکن. ۲. قاعده کثیرالشک: لاشکَّ لِکثیرِ الشَّکِّ کثیرالشک به شک خود اعتنا نکند ۳. سهو در سهو:لاسهْوَ فی السَّهوِ در چیزی که بخاطر سهو و شک واجب شده است (مانند نماز احتیاط) احکام سهو و شک جاری نمی‌شود ۴. نهی در عبادت:النهیُ فی العبادت یَقتضی الفَسادَ نهی در عبادت موجب فساد آن عبادت است(نماز در مکان غصبی) ۵. بناء بر اکثر: إذا شَکَکْتَ فَابنِ علی الأکثرِ هرگاه شک کردی بنا را بر بیشتر بگذار ۶. حجیت ظن در نماز: الظنُّ حُجةٌ فی الصلاة در نماز طبق گمان خود عمل کن ۷. لاتُعادُ: لا تُعادُ الصّلاةُ إلّا مِن خَمسٍ،الطهورِ الوقتِ والقبلةِ والرکوعِ والسجودِ نماز اعاده نمی‌شود مگر بر پنج چیز، طهارت وقت، قبله،رکوع،سجود ۸. عبادت صبی: عباداتُ الصَّبیّ مَشروعة عبادت غیر بالغ به‌ وجه استحباب و کراهت مجاز است ۹. حرمت ابطال عبادت. لا تُبطِلوا أعمالَکم باطل کردن اعمال عبادی حرام است، مگر با دلیل شرعی ۱۰. تلازم بین صلاة و صوم. کُلّما قَصُرَتْ الصّلاةُ قَصَرَ الصّومُ هرگاه نماز شکسته شود روزه هم نمی‌توان گرفت مگر با دلیل ۱۱. شک‌ در نافله. لا شکَّ لنافلةٍ در نماز مستحبی احکام شک جاری نمی‌شود ۱۲. شک امام مأموم. لا شکَّ للامامِ والمامومِ مع حفظِ الآخرَ به شک امام در صورت توجه داشتن مأموم و بالعکس اعتنا نمی‌شود ۱۳. قاعده فراغ إذا شَکَکَتَ فی شیءٍ و قد فَرَغْتَ منه فَشَکُّکَ لیس بشکٍ هرگاه از عمل فارغ شدی به شک خود اعتنا نکن ۱۴. قاعده اقرار:اقرار ُالعقلاءِ علی أنفسِهم جایزٌ اقرار عقلا علیه خودشان نافذ است ۱۵. مَن مَلَک: مَن مَلَکَ شیئاً مَلَکَ الإقرارَ به کسی که مالک چیزی باشد اقرار و اعتراف او درباره آن چیز نافذ است ۱۶. قاعده اسقاط: لِکُلِ ذی‌ حقٍ إسقاطُ حقِّه هر صاحب حقی ، می تواند حقش را ببخشد. ۱۷. قاعده اعراض: صاحبُ المالِ یَجوزُ أنْ یُعرِضَ عن ملِکِه کسی که مالی دارد میتواند از آن اعراض کند. ۱۸. قاعده مدعی و منکر الف: المدعی هو مَن اذا تَرک تُرِک ، و المنکرُ اذا تَرک لم یُترَک مدعی کسی است که اگر از ادعایش خودش دست بردارد دعوا خاتمه پیدا میکند و منکر کسی است که اگر دست بردارد رهایش نمیکنند. ب: المدعی هو مَن کان قولُه مخالفاً للظّاهرِ و المنکِرُ بخلافِه مدعی کسی است که قولش مخالف با ظاهر است و منکر خلاف اوست ج: المدعی هو مَن کان قولُه مخالفاً للاصل و المنکِرُ بخلافِه مدعی کسی است که قولش مخالف اصل است و منکر خلاف اوست ۱۹. قاعده ی بینه و یمین :البینةُ علی المدعی و الیمینُ علی مَن أنکَر. وظیفه مدعی شاهد آوردن و قسم خوردن وظیفه ی منکر است. ۲۰. قاعده ید الف: مَن إستَولی علی شیءٍ فهو له کسی که تسلط داشته باشد بر چیزی آن مال برای اوست ب: الیدُ امارةُ المِلکِ ید داشتن علامت مالک بودن است ۲۱. قاعده غرور: المغرورُ یَرجِعُ إلی مَن غَرَّه فریب خورده به فریب‌کار رجوع میکند ۲۲. قاعده ی اتلاف: مَن أتلَفَ مالَ الغیرِ فهو له ضامنٌ کسی که مال غیر را تلف کند ضامن آن است ۲۳. قاعده ی حیلوله (مانع شدن) مَن حالَ بین‌َ المالکِ و ملکِه فهو له ضامنٌ کسی که مانع شود بین مالک و مالش ضامن است ۲۴. قاعده ی مثلی و قیمی: ما یُتساوی صفاتُ أجزاءِه فهو مثلیٌّ و مالایتساوی صفاتُ أجزائه فهو قیمیٌّ آنچه که صفات اجزایش یکسان است مثلی است و آنچه صفات اجزایش یکسان نیست قیمی است. ۲۵. قاعده ی قرعه: القرعةُ لِکلِ امرٍ مشکلٍ برای هر امر مشکلی از قرعه استفاده می‌شود ۲۶. قاعده ی نفی سبیل: لنْ یَجْعَلَ اللهُ للکافرینَ علی المومنینَ سبیلاً خداوند برای کفار بر مومنین راه سلطه‌ای قرار نداده است ۲۷. لا ضررَ و لا ضِرارَ فی الاسلامِ احکام ضرری در اسلام برداشته شده است ۲۸. نفی حَرَج: ما جَعَل (الله) علیکم فی الدینِ من حَرَجٍ احکامی که مشقت‌آور باشد در دین برداشته شده است ۲۹. اصاله الصحه :فعلُ المسلمِ یُحْمَلُ علی الصحةِ کار مسلمان بر صحت حمل می‌شود ۳۰. حرمت اعانه بر اثم و عدوان: لا تعاونوا علی الإثمِ و العُدوانِ کمک کردن بر معصیت و گناه حرام است ۳۱. نفی ضمان از امین: لیسَ علی الأمینِ إلا الیمینُ قول امین با قسم پذیرفته می‌شود و نیاز به شاهد ندارد ۳۲. شرط: المومنونَ عندَ شروطِهم مومنین باید به شرط هایشان وفا کنند ۳۳. میسور: المیسورُ لا یَسقُطُ بِالمَعسورِ مقداری از تکلیف که در توان انسان است به واسطه‌ی بخشی که در توان نیست، ساقط نمی‌شود ۳۴. علی الید: علی الیدِ ما أخَذَتْ حتّی تُؤدیهِ کسی که بر مال دیگران تسلط دارد،ضامن است تا زمانی که آن را برگرداند. ✍سید مصطفی موسوی 🌹دل آرام🌹 @delaram110