هدایت شده از دلدادگی آبی
تو سپاه لطف خود را جان پناهم میکنی دائما اندیشه بر حال تباهم میکنی قصه ی پرغصه ام را نانوشته ، خوانده ای یک نظر بر نامه ی پر اشتباهم میکنی؟.. تو سراپا خیر محضیُّ و منم عبد شرور باز هم فکری بر این روی سیاهم میکنی؟.. حسرت خورشید دارم، حال من بی تو بد است زیر نور ماه عشقت، روبه راهم میکنی؟.. چشم هایت در زمستان عطر نرگس می دهد منجی دل تنگی دوران، نگاهم میکنی؟.. از هوای شهر بیزارم ، نفس از دست رفت کوچ نزدیک است آیا سر به راهم میکنی؟.. هیچ فصلی مثل فصل خستگی ها زرد نیست سبزی روح بهاران را پناهم میکنی؟.. من گدای کوچه ی دردم، دوا دست تو است باز با آغوش مهرت پادشاهم میکنی؟.. من خراب عطر گل بوی وصالت گشته ام مست و مدهوش نگاه صبح گاهم میکنی؟.. با تب عشق آمدم تا خیس بارانت شوم دست اعجاز خدا را سرپناهم میکنی؟.. خسته از بار گناه و بی قرار لطف تو ابر رحمت، سایه ات را تکیه گاهم میکنی؟.. 🍃 🅿️اختصاصی کانالهای دلدادگی💙 @deldadegi 🖌زهره قاسمی @deldadegiabi دلدادگی آبی💙