💠🔹 یک روز فرمانده ما خاطره ای را از دوران کردستان نقل کرد: در تبلیغات لشکر، یک برادر خطاط و طراح داشتیم. تابلوهایی را برای خطاطی آماده کرد. بعد صدای در محوطه پادگان طنین انداز شد. 💠🔹 او به سرعت کار را کنار گذاشت و به سوی نماز جماعت رفت. همان موقع فرماندهاش از راه رسید. با این عذر که دیر شده و دستور فرماندهی است، آن برادر رو بر سر کارش برگرداند و مانع رفتن ایشان به نماز شد. 💠🔹 این بسیجی عاشق نماز بود. به دستور فرمانده کار را تمام کرد، اما آن خطاط به زمین افتاد و سه روز تمام مریض شد. چرا که را از دست داده بود. 💠🔸 بعدها این خطاط در عملیات بدر به شهادت رسید. من مبهوت شخصیت آن خطاط بودم. چطور یک انسان معمولی این گونه رابطه عاشقانه با خدا دارد؟! | 💠🔸 بعد از جلسه رفتم پیش فرمانده و نام آن خطاط را پرسیدم. گفت: اون برادر خطاط، شهید علی حیدری بود. 👌 [ در روایات داریم که خداوند تبارک و تعالی دوستان خوبش را حتی برای ترک شدن مستحبات - مثل ترک نماز اول وقت - ادب می کند] 📒 کتاب بی خیال، زندگی نامه و خاطرات شهید علی حیدری، صفحه ۴۶. 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛ @deldadegi دلدادگی💙