✨السلام علیک یابقیة الله فی ارضه، یا اباصالح المهدی یک نیمه‌ی شعبان دیگر گذشت! خیلی چشم‌به‌راه بودیم؛ خیلی! آرزو داشتیم تا... هزار و صد و هشتاد و نُهمین سالِ ولادت مولای‌مان را... در کنارش، به نظاره بنشینیم! ما... همان دوستدارانِ دیرینه‌تان هستیم... که از ازَل... ایل و تبارمان... یک دل نه، صددل... دل‌بسته‌تان بودند! خیابان را آذین بستیم... لباسِ پلوخوری تَن کردیم... شیرینی و شربت پخش کردیم... اما چشم‌مان بازهم لایقِ دیدار نبود! یا صاحب‌الزّمان! یک نیمه‌ی شعبان دیگرگذشت! بی شما و با شما! بی شما گذشت! چرا که آرزو داشتیم چهار زانو در مقابلتان بنشینیم، گرمی حضورتان از نزدیک در جانمان می‌دوید و روحمان را با حضور شما تازه می‌کردیم! آرزو داشتیم چشمانمان از دیدار رویتان فروغ می‌گرفت و از شما می‌شنیدیم سخنان آسمانی را! امّا چه سود! چه سود که دعاهایمان کارگر نیفتاد و البته نبودیم آن که باید باشیم و نشد آن چه باید بشود! و امّا یک سال با شما بودیم، گرچه شما را ندیدیم، گرچه چشمان غفلت‌زده‌مان، شما را درک نکرد، امّا حضورتان را باور داشتیم! دل‌گرمی‌مان بودید ... انگیزه‌مان می‌دادید ... پنا‌ه‌مان بودید و در ناملایمات، همه‌ی دلخوشی‌مان بودید! یک سال دیگر گذشت و هرچند در جوش و خروش بودیم، امّا شکیبایی کردیم! نا آرام بودیم و در تکاپو، زیرا گرگ‌های گرسنه بیش از گذشته به رمه‌ی شیعیانت زدند و ما بر عهدی که داشتیم، در صف نگاهبانان این معرکه بودیم. جِد و جهد کردیم تا دزدان غافله را مهلت ندهیم و صحنه را برای دشمنانتان تنگ کنیم. پرجنب و جوش بودیم و با انگیزه، تا بتوانیم سنگی را از پیش پای شما برداریم. و البته شکیبا هم بودیم! و در ناملایمات زمانه صبوری پیشه کردیم، زیرا باور داشتیم تکاپو و چشم انتظاریمان را شما شاهدی و همین ما را بس که لبخندی در این وانفسا بر لبانتان بنشانیم! سالی دیگر بر ما گذشت! و چه افسوس‌ها که خوردیم! عده‌ایی در این میانه از نفس افتادند! عده‌ایی گرد پیری بر سر و رویشان نشست! عده‌ایی بیماری، گریبانشان را گرفت و خانه‌نشین شدند! و اتفاق پشت اتفاق و اندوه پشت اندوه! امّا این همه‌ی ماجرا نبود؛ عده‌ایی هم آمدند! و چه خوب آمدند! با شور و اشتیاق! تازه نفس، سخت‌کوش، پرتلاش، هنرمند، غیور و دانش‌مدار، تا آیین شما را پاسداری کنند و مرهمی باشند بر زخم نبودن پیر غلامانت. و امّا یک سال دیگر بر شما گذشت! و چه سخت گذشت! و خداوند می‌داند بر شما چه گذشت! شما که از سویی دردمند شیعیانتان بودید و از سویی غصّه‌های سالی دیگر بر غم روزگارانتان افزون شد! یک سال دیگر بر ما و بر شما گذشت و صد افسوس که نیامدی و هزار امید که خواهی آمد! و هزاران سلام بر شما ای مولای شکیبا! ای فرزند صبوران! ای نازنین غصّه‌دار! ای سترگ! ای پایمرد روزگاران! ای استقامت پیشه! ای غریب دوران! ای نجیب! و ای یکتای زمانه در بندگی! مولای ما! ما را دعا کن که با گذشت زمان بر عهد و پیمانی که با شما داشتیم، استوار باشیم و لحظه‌ایی از تلاش و کوشش دور نباشیم ... ماه خدا دارد از راه می‌رسد... ما اما... دست از این انتظار نمی‌کشیم و ما شما را دعا می‌کنیم تا زودتر از زود، ظهورتان را شاهد باشیم! 💙@deldadegi