📜 سرود ❞ از پشت قرن‏ها، شعله‏ ى عشق تو سر كشيد و دو چشم من خوابش شكست من، محو تماشاى شعله‏ هام آنجا چشمه ‏ى خون است‏ از خون تو به گندم رى آب مى‏ دهند آنجا. جلوه‏ى طور است‏ با سامرى به زينت خود تاب مى‏ دهند و تو، فارغ، استوار با رودى از خون با كوهى‏ از نور چشمت بر دوست‏ و زبانت اين برگ خشك مى‏ سوزد از عشق‏ مى ‏گويد از تسليم‏ مى سرايد اى دوست! اى دوست‏ خشنودم از آنچه تو مى‏ خواهى‏ جز تو معبودى ندارد اين دل من‏ جز تو مقصودى ندارد اين شعله‏ ى شاد برگرفته از کانال عین صاد ✍ https://eitaa.com/delnevis_1363