📝 خط بیست و پنجم! گفت: وقتی ازشون خواهش کردیم قدم به دیده بگذارید و جمع مشتاقی رو مهمون حرفای شیرین و نورانی تون کنید فرمودن: نه! من کجا و نصیحت اهل فضل و منبر و روضه کجا! این آقایون روضه خون اباعبدالله علیه السلام هستن و.. الله اکبر از این تواضع.. آره روایت داریم «تَواضَعُوا لِمَن طَلَبتُم مِنهُ العِلمَ »! اما این تواضع یه مدل بالاتره! این آقایون همه جای شاگرد ایشون هستن! تواضع جلو شاگرد جماعت، شگفت انگیزه و کار مررررد خدا.. یه روز گذشت شنیدم هر طور شده راضیشون کردن تشریف بیارن و دل به دل اشتیاق این جمع بدن! قلباً خوشحال شدم آره بابا با همین قلب سیاه پرگناه.. گفتن تو آسانسور هستن و رسیدن! درِ آسانسور باز شد ویلچر بیرون اومد عرض سلام و ادب کردم جواب دادن اما مدام لب به ذکر داشتن! بعد صلاة ظهرین، حلقه مشتاقان دور ایشون دیدنی بود.. من که ربطی به اون جمع نداشتم و نخودی بودم اما خب رزق منم بود چند لحظه زانو بزنم محضرشون و اما توشه ی من از ایشون؛ فرمودن گاهاً به شما مراجعه میکنن و از غرق در گناه شدنشون شکایت میکنن! ما دو تا حرف به اینا میگیم؛ یکی اینکه نماز! آخه إن الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر.. دوم اینکه صبح ها توسل به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف! زیارت آل یاسین خیلی خوبه.. با خودم و به خودم گفتم بسم الله خودت به خودت مراجعه کن این نسخه رو بده به خودت که غرق در گناه ترین خودتی! حالا توصیه به الباقی باشه به وقتش.. 🆔 @delnevis_yaghoobi